تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

معرفی اختلالات دو قطبی

معرفی اختلالات دو قطبی

همه ی ما ممکن است احساس کنیم که دوره ای از زندگی شخصیمان را دچار افسردگی شده ایم. اختلالات دو قطبی عبارتند از نوعی احساس بد که باعث بروز نوسانات خلقی نسبتا شدید می شود. برای مثال شخص در حالت شادی و نشاط است و ناگهان پس از چند ساعت بی سرو صدا گوشه ای می نشیند و غمگین می شود این نشان دهنده ی آن است که احتما فرد دچار یکی از انواع اختلالات افسردگی شده است. توجه داشته باشید سطح این نوسانات خلقی با آن چه که مردم در روزمرگی خود تجربه می کنند کاملا متفاوت است.

اختلالات دو قطبی ممکن است چندین ماه به طول بی انجامد و از آن به عنوان افسردگی شیدایی نیز یاد می کنند. در این نوع اختلالات فرد ممکن است دچار سه نوع حالت شود:

  • خلق افسرده: احساس شدید افسردگی
  • خلق شیدا: احساس شادمانی زیاد همراه با نا امیدی
  • خلق مختلط: این حالت تقریبا به این صورت است که فرد دچار افسردگی است اما انرژی زیادی دارد و معمولا می خواهد فعالیت بیش از حد این بیقراری را تسکین دهد.

میزان شیوع اختلالات دو قطبی

این بیماری تقریبا در بین زنان و مردان به یک اندازه شایع است. در حدود هر ۱۰۰ نفر، یک نفر دچار این بیماری می شود که معمولا در سنین جوانی و نوجوانی نیز به سر می برد.

بروز این بیماری در افراد بالای ۴۰ سال تقریبا غیر معمول است.

انواع اختلالات دو قطبی

اختلالات دو قطبی انواع مختلفی دارد که براساس میزان درگیری و نوع درگیری فرد با این بیماری طبقه بندی شده است. در ادامه به معرفی این دسته بندی ها می پردازیم.

اختلال دو قطبی نوع ۱

در این نوع از اختلالات دوقطبی شخص بیشتر دچار حالت های شیدایی می شود. این دوره ممکن است از یک هفته تا چند ماه به طول بیانجامد. اگر چه ممکن است برخی از بیماران یک دوره ی افسردگی نیز پشت سر بگذارند اما به طور عادی بیشتر خلق قالب آن ها بیشتر شیدایی خواهد بود.

اختلال دو قطبی نوع ۲ یا hypomania

در این نوع از اختلالات دو قطبی شخص ممکن است بیش از یک دوره افسردگی شدید را تحمل کند که احتمالا بیش از ۶ ماه طول می کشد. اما در این مدت شخص دچار خلق شیدایی نیست و آرامش  خاطر نسبی دارد.

اختلال دو قطبی با تناوب سریع

این دسته از اختلالات دو قطبی شایع ترین نوع آن هاست؛ در این دسته بیش از چهار بار نوسان روحی در طول یکسال وجود دارد.

عوامل موثر در بروز اختلالات دو قطبی

عوامل زیادی در بروز اختلالات دو قطبی وجود دارد که یکی از آن ها ژنتیک یا وراثت است؛ همان چیزی که باعث می شود رنگ پوست، چشم و موی شما تعیین شود. یکی دیگر از عواملی که باعث می شود شما دچار این اختلالات شوید محیط است. محیط به عنوان تاثیر گذارترین عامل پس از وراثت می تواند زندگی ما را تحت الشعاع خودش قرار دهد.

اینکه فرد در چه شرایطی بزرگ شده و اینکه در کنار چه کسانی و در چه فضایی رشد کرده می تواند اصلی ترین عامل ابتلای وی به انواع اختلالات دوقطبی باشد.

اتفاقاتی که معمولا در کنار بیماری اختلال دوقطبی برای فرد رخ می دهد این است که فرد با توجه به ناپایداری خلقی که دارد ممکن است به دنبال مصرف مواد مخدر و یا بزهکاری اجتماعی برود. در ابتدا ممکن است رفتار خطرناکی از فرد مشاهده شود؛ رفتاری مثل خودزنی و شکستن وسایل و شیشه که بعد ها همین رفتار ها در ابعداد گسترده تر به وقوع می پیوندد.

شخص در مراحل بالا ممکن است دچار ابتلا به سو مصرف مواد مخدر و همچنین افکار خودکشی و دگر کشی شود که در این مرحله با بستری و دارو درمانی به مدت چند سال بیمار به بهبود کامل دست پیدا می کند.

 

 

 

رفت و آمد دوران نامزدی

سرآغاز روان شناسی تربیتی

سرآغاز روان شناسی تربیتی

روان شناسی با پیشرفت در طول زمان به مکاتب مختلفی تقسیم بندی شد. با گذشت زمان، روان شناسان شاخه ای از آن را ارائه کردند که به روان شناسی تربیتی یا educational psychology معروف شد.

بعد ها روان شناسی رشد نیز زیر مجموعه ای از روان شناسی تربیتی شد؛ این شاخه از علم روان شناسی به برسی عوامل تاثیر گذار بر رشد و تربیت انسان ها در ابعاد مختلف از جمله: جسمانی، روانی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی می پردازد.

همه چیز از آزمایشگاه وونت شروع شد. تمام آزمایشاتی که درباره ی اخلاق و رفتار انسان ها و برسی روحیات آن ها انجام شد به شکل گیری روان شناسی تربیتی منجر شد. این آزمایشات توسط ادوارد ثرندایک انجام شد.

کوشش های ثرندایک در روان شناسی تربیتی

شکل گیری روان شناسی تربیتی به وسیله ثرندایک از آنجایی شروع شد که این دانشمند آمریکایی مطالعات خود را در زمینه ی روانشناسی تطبیقی و فرایندهای یادگیری به اوج رساند و با پژوهش بر روی عملکرد حیوانات به نتایج خوبی درباره ی رفتار آن ها رسید؛ در ادامه ی کار همین تحقیقات درباره ی رفتار حیوانات دستاورد های خوبی در روان شناسی تربیتی داشت.

همه ی این تحقیقات منجر به کشف حقیقتی شد که ثرندایک آن را قانون اثر نامید. این حقیقت با آزمایش بر روی گربه ها به دست آمد؛ ثرندایک با قرار دادن گربه ها در جعبه ای موسوم به جعبه ی معما رفتار آن ها برای دریافت غذا را زیر نظر گرفت. ثرندایک با استفاده از این آزمایش دریافت که اگر پاداش بلافاصله بعد از انجام عملی خاص بیاید قطعا در تقویت آن عمل و یادگیری آن تاثیر مثبت دارد.

معرفی روان شناسی تربیتی

روان شناسی تربیتی در واقع همان روان شناسی آموزش است؛ این علم به برسی نحوه ی آموختن و یادگیری افراد می پردازد. از آنجایی که بیشتر فرآیند آموختن افراد در سنین خردسالی تا نوجوانی شکل می گیرد بنابراین بررسی روحیات و رفتار های این رده ی سنی وظیفه ی روان شناسان این حیطه می باشد.

اهمیت روان شناسی تربیتی زمانی خود را نشان می دهد که بدانیم دوران کودکی چقدر در شکل گیری شخصیت انسان سهیم است. بنابراین شناخت روش های یادگیری کودک وچگونگی بهینه سازی یادگیری وی از هدف های اصلی شاخه ی روان شناسی تربیتی می باشد.

نقش والدین در روان شناسی تربیتی

والدین به مانند باغبانی هستند که مدام باید به فکر محصول زندگی خود باشند؛ کودکان با ظرافت و دقت کامل ریز رفتار های والدین را زیر نظر می گیرند و با دقت آن ها را می آموزند. در صورتی که زمینه ی وراثتی در آن ها موجود باشد قطعا رفتار هایی شبیه به والدین خود را بین سن ۷ تا ۱۲ سال عینا می توان در آن ها مشاهده کرد.

عواملی چون اعتیاد در والدین همچنین ناسازگاری آن ها با یکدیگر می تواند آینده ی کودک را به شدت تحت تاثیر قرار بدهد. طبق آخرین آمار سازمان بهداشت روان جهانی بیشترین بزهکاران از دل خانواده هایی بیرون می آید که یکی از والدین دچار عارضه ی سوء مصرف مواد مخدر است.

بنابراین شناخت و مطالعه در زمینه ی روان شناسی تربیتی می تواند از بروز بسیاری از اختلالات و مشکلات روانی در سنین بالا جلوگیری کند.

روان شناسی تربیتی در آموزش و پرورش

متاسفانه در کشور ما آموزش به صورت تقریبا غیر اصولی انجام می شود و بازخورد آن را نیز می توان در دل جامعه مشاهده کرد. وظیفه ی آموزش و پروش این است که با شناخت استعداد کودکان آن ها را به بهترین مسیر ممکن بفرستد و برای آینده ی آن ها برنامه ای مناسب تنظیم کند.

امروزه نقش روان شناسی در آموزش و پرورش پر رنگ تر از قبل است و اهمیت آموزش درست بر مبنای اصول روان شناختی، رشد و یادگیری برای همگان واضح است.

 

 

زیگموند فروید روان شناسی که نوآوری کرد

زیگموند فروید روان شناسی که نوآوری کرد

کسانی که با روان شناسی آشنایی دارند حتما در ارتباط با زیگموند فروید مطالبی را شنیده اند. فروید دانشمند اهل کشور جمهوری چک  و پایه گذار مکتب روانکاوی بود که بیشتر سال های عمر خود را در ایالات متحده آمریکا گذراند. البته این عصب شناس مشهور تنها زاده ی کشور جمهوری چک بود و ملیت اتریشی داشت.

زیگموند فروید در خانواده ای پر جمعیت و اصالتا یهودی که هشت فرزند داشت به عنوان فرزند اول به دنیا آمد. پدرش یاکوب فروید یکی از مردان غیر مذهبی بود که به خواندن تورات علاقه زیادی داشت. فروید در خانواده ای نسبتا فقیر که آن زمان تنها در یک اتاق سکونت داشتند به دنیا آمد. سپس به همراه یکی از برادران ناتنی خود به منچستر مهاجرت نمود و از مادر و خواهر برادر های خود دور ماند. زیگموند فروید و پیشرفت در روان شناسی

در سال ۱۸۸۱ در دانشگاه وین مشغول به تحصیل شد و در زمینه ی شناخت اختلالات مغزی و گفتار درمانی و همچنین شناخت بیماری نادر آروشا کالبد شناسی اعصاب میکروسکوپی در بیمارستان وین پرداخت. این مطالعات باعث بروز انگیزه های بیشتر در زیگموند فروید شد تا اینکه در سال ۱۸۸۵ تبدیل به استاد دانشگاه در رشته ی نوروپاتولوژی شد. همچنین کوشش وی باعث این شد که در سال ۱۹۰۲ به درجه ی پروفسوری برسد.

بعد ها فروید با ارائه ی نظریات مختلف در زمینه ی روانکاوی و شناخت انرژی روانی جنسی بیش از پیش اسم خود را بر سر زبان ها انداخت.

پایه گذاری و توسعه ی روانکاوی

روانکاوی نظریه ای درباره ی عملکرد ذهن و شیوه ی برخورد با تراوشات ذهنی بیمار است که توسط زیگموند فروید به دنیای روانشناسی معرفی شد. این روش روان درمانی بیشتر بر مبنای سیر در ضمیر ناخودآگاه عمل می کند و منشاء تمام درد ها و اتفاقات درونی و بیرونی روح انسان را ضمیر ناخودآگاه آن می داند. جان لاک اندیشمند و فیلسوفی بود که زیگموند فروید با الهام از او نظریه ی روانکاوی را ارائه کرد. لاک معتقد بود انسان ها مانند یک لوح نانوشته و پاک هستند؛ آن ها در بدو تولد هیچ ایده ای درباره ی بد یا خوب بودن ندارند و این مشاهدات عینی آن هاست که شخصیت آن ها را شکل می دهد.

همچنین جان لاک توجه زیادی به بخش ناهشیار مغز انسان داشت که زیگموند فروید معتقد بود منشاء تمامی عواطف و احساسات است؛ از آنجایی که این بخش از مغز ارتباط مستقیم با مطالب مرتبط با متافیزیک دارد او به مطالعه در این زمینه نیز پرداخت.

نظریات زیگموند فروید

بیشتر نظریات فرود حول محور بخش ناهشیار و ضمیر ناخودآگاه می گردد. فروید با مطالعه در خصوص شناخت روان انسان از کودکی تا بزرگسالی توانست نظریه ی رشد خود را با عنوان نظریه ی رشد روانی جنسی مطرح کند. فروید در این نظریه به معرفی لیبیدو پرداخت؛ لیبیدو همان انرژی روانی جنسی است که در مراحل مختلف رشد در کودک جایگاهش دائما تغییر می کند.

مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی در شرق تهران

مرحله ی اول رشد از نظر زیگموند فروید

مرحله ی اول در نظریه ی رشد فروید مرحله دهانی است؛ در این مرحله لیبیدو در دهان کودک قرار دارد و ارضای این انرژی جنسی توسط مادر کودک انجام می پذیرد. این فرآیند به این گونه است که مادر با شیر دادن به فرزند خود در واقع نیاز دهانی وی را ارضا می کند.

در صورتی که نیاز دهانی کودک ارضا نشود و یا به هر نحوی بیش از اندازه یا کمتر از آنچه باید باشد، کودک در بزرگسالی دچار بحران های شخصیتی می شود.

مرحله دوم رشد از نظر زیگموند فروید

مرحله ی دوم همزمان با گرفتن کودک از شیر آغاز می شود؛ این مرحله توام با آغاز یاد گرفتن نگه داشتن و عدم نگه داشتن مدفوع توسط کودک شکل می گیرد. فروید معتقد بود، چنانچه کودک با یادگیری رفتن به دستشویی مشکلی داشته باشد دو حالت ممکن است پیش بیاید.

اول این که این کار را در مکان و زمانی که والدین مشخص کرده است انجام ندهد؛ که در این صورت کودک در آینده شخصیت پرخاشگری خواهد داشت.

در حالت دوم کودک مدفوع خود را بیش از حد نگه می دارد و از این راه قصد دارد توجه والدین را بر خود جلب کند. این گونه کودکان احتمالا در آینده افرادی خسیس به شدت خشک و مقرراتی خواهند شد.

مرحله سوم از نظر زیگموند فروید

مرحله ی سوم مرحله ی آلتی است؛ در این مرحله انرژی روانی جنسی یا لیبیدو در اطراف آلت تناسلی کودک قرار دارد و این باعث می شود که کودک به فکر دست زدن و شناخت بیشتر آن می کند. در این مرحله واکنش تند والدین باعث سرکوب این انرژی می شود و عدم شناخت کودک در این باره ممکن است در آینده باعث بروز اختلالات جبران ناپذیری شود.

زیگموند فروید در این مرحله معتقد است که کودک تمایل به بودن در کنار والد غیر همجنس خود و دوری از والد همجنس خود را دارد که نام این اختلال را عقده ی ادیپ گذاشته است.

مرحله چهارم از نظر زیگموند فروید

در مرحله چهارم کودک پس از انحلال عقده ی ادیپ به یک آرامش نسبی می رسد و انرژی روانی جنسی فعالیت آنچنانی ندارد. فروید این مرحله را دوره کمون یا نهفتگی نامیده است.

مرحله پنجم از نظر زیگموند فروید

این مرحله در ابتدای بلوغ اتفاق می افتد و فرد با تغییرات اساسی در ظاهر خود مواجه می شود که این باعث می شود بحران های روانی و جنسی مختلفی برایش اتفاق بوفتد. عدم تثبیت در این مراحل و مراحل قبل باعث به وجود آمدن اختلالات خلقی و شخصیتی در بزرگسالی می شود.

 

 

شناخت روانکاوی در روان شناسی

شناخت روانکاوی در روان شناسی

شاید تا به حال دچار ناراحتی ناشی از قرار گرفتن در فضای ملتهب و تنش زا شده باشید؛ در این صورت احتمالا تصمیم می گیرید نزد کسی بروید و مشکلات خود را با وی در میان بگذارید؛ در این صورت شما بر سر یک دوراهی قرار دارید که امروز می خواهیم به بررسی تفاوت های آن بپردازیم. روانکاوی و روانشناسی در اصل از یکدیگر منفصل نیستند بلکه روانکاوی زیر مجموعه ی علم گسترده ی روان شناسی است.

 

روانکاوی

روانکاوی علمی است که پایه گذارانش فیلسوفانی همچون جان لاک بودند. آن ها معتقد بودند که مغز به قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم می شود و بیشتر رفتار های ما ریشه در ضمیر ناخودآگاه ما دارند. ادامه دهنده ی راه و مسیر جان لاک در روانکاوی زیگموند فروید بود که با ارائه ی نظریه ی رشد این رویکرد را تکمیل نمود. زیگموند فروید معتقد بود که روان انسان از سه بخش نهاد، ایگو و سوپر ایگو تشکیل شده است.

اساسا روانکاوی به تحلیل روان انسان از روی ضمیر ناخودآگاه انسان می پردازد؛ برخی از فلاسفه ی قرن بیستم مانند ژاک لاکان روانکاوی را جزو دسته بندی علوم روانشناسی نمی دانند و معتقد اند که روانکاوی یک شیوه ی روان درمانی زیر مجموعه ی روان شناسی نیست بلکه یک شیوه ی درمان قطعی می باشد.

عملکرد روان درمانگر در روانکاوی

در این شیوه از درمان، درمانگر با استفاده از تکنیک های خاص مبتنی بر پایه ی علم روان شناسی تصمیم به نفوذ در لایه های ضمیر ناخودآگاه فرد می گیرد. روان شناسان روانکاو معتقدند بیشتر عملکرد انسان ها در طول روز تحت تاثیر بخش ناهشیار مغز است؛ چرا که بخش ناهشیار سهم بیشتری در تشکیل مغز دارد.

ممکن است روانکاو با توجه به مشکل شخص بخواهد از خواب های وی نیز سر در بیاورد؛ هنگامی که ما خواب هستیم بخش اعظم سطح ناهشیار مغز فعال می شود و به مرور اتفاقات روزمره می پردازد که ما نام آن ها را خواب و رویا ها گذاشته ایم.

به طور کلی مغز انسان ها از دو بخش هشیار و ناهشیار تشکیل شده است که فروید معتقد است اگر مغز انسان را یک کوه در نظر بگیریم تنها قله ی آن بیرون از آب است. فروید این قله را همان بخش هشیار مغز می داند. بخش ناهشیار مغز انسان ها تشکیل شده از عواطف و وقایع کودکی و همچنین اتفاقاتی که در بدو تولد برای فرد رخ داده است. روانکاو با بررسی ضمیر ناخودآگاه سعی در شناسایی علت بروز اختلال در مسیر زندگی شخص را دارد.

روانکاوی بله یا خیر

همواره بررسی خوب یا بد بودن یک شیوه ی درمان به نوع و تشخیص بیماری فرد بستگی دارد؛ اما اساسا روان درمانی بر پایه ی روانکاوی یکی از قدیمی ترین روش های درمان در مسائل اختلالات روانی محسوب می شود. امروزه با پیشرفت علم روان شناسی رویکرد های مناسب و هدفمند تری برای درمان انواع اختلالات روانی ارائه شده است.

یکی از این رویکرد ها که می تواند رقیب سر سختی برای درمان به شیوه ی روانکاوی باشد رویکرد هیجان مدار است. این رویکرد با برسی هیجانات درونی افراد سعی در تشخیص مشکلات روحی و روانی آن ها دارد.

نقش هیپنوتیزم در روانکاوی

هیپنوتیزم نوعی روش ورود به ضمیر ناخودآگاه فرد است که روانکاو برای شاخت و درمان اختلال روانی ممکن است از آن بهره ببرد. به طور کلی با خواب متفاوت است و نمی توان گفت فرد هیپنوتیزم شونده در هنگام هیپنوتیزم خوابیده است. چراکه امواج ساطع شونده از مغز وی با با امواجی که در هنگام خواب از مغز ساطع می شود کاملا متفاوت است.

مرکز روانشناسی در شرق تهران

برخی از افراد هیپنوتیزم را کار خارق العاده ای می پندارند و با توجه به چیز هایی که درباره ی آن در فیلم ها دیده اند قضاوت می کنند. هیپنوتیزم یعنی وارد کردن شخص به سطحی از هشیاری که فرد هیپنوتیزور بتواند بر روی ضمیر ناخودآگاهش تاثیر بگذارد. در این روش درمانی روان درمانگر می تواند چیز هایی را به فرد درمان جو القا کند اما این به آن معنی نیست که درمانجو هرکاری که درمانگر بگوید انجام می دهد.

بنابراین هیپنوتیزم علاوه بر این که یک روش قدیمی و کلاسیک در بخش درمان است می تواند در مواردی به بهبود انواع مشکلات و اختلالات کمک کند.

 

تحریک الکتریکی مغز

تحول در روابط زوجین

تاثیر استرس و اضطراب بر پیری

تاثیر استرس و اضطراب بر پیری

بررسی این که چرا برخی افراد زودتر از آنچه که باید پیر می شوند می تواند این دستاورد را برای ما به همراه داشته باشد که عواملی در روند صعودی کهولت تاثیر گذار است. یکی از این عوامل همان استرس یا اضطراب است؛ قرار گیری در موقعیت هایی که باعث شوند دستگاه عصبی ما تحریک شده و در پی آن اسپاسم های عضلانی و رفتار تشنجی به سراغمان بیایند ممکن است باعث ضعف و ناتوانی در بدن به مرور زمان شود.

پیری زودرس چیست؟

پیری زودرس که ناشی از درگیری انسان با عوامل استرس و تنش زا باشد نوعی اختلال روان تنی محسوب می شود. اختلالات روان تنی عبارت اند از درد ها و امراضی که به علت وجود یک عارضه یا اختلال روحی در بدن به وجود می آیند. استرس و اضطراب به عنوان یک عامل به وجود آورنده ی تنش در سیستم عصبی مرکزی به شدت می تواند بدن انسان را تحت فشار قرار داده و ضربات مهلکی به آن وارد سازد.

دوری از عوامل استرس راه نجات از پیری

اگر پیری را معادل کلمه ی ناتوانی در نظر بگیریم باید بگوئیم تمامی افرادی که سن بالای ۶۰ دارند، توانایی انجام هیچ کاری را ندارند. بدیهی است که این تصور کاملا غلط است و انسان ها با توجه به قوه ی بدنی و همچنین ژنتیک جسمانی می توانند دارای توانایی های مختلفی باشند.

برای مثال پیرمرد ژاپنی که با ۸۵ سال سن کوهنوردی می کند یکی از مثال های بارز این دسته از افراد است. عواملی همچون تغذیه، ورزش و زندگی سالم می تواند بر روی توانایی جسمانی افراد در سنین بالا تاثیر گذار باشد.

همچنین یکی از مهم ترین عواملی که بر روی میزان سلامت و تندرستی فرد در سن بالا تاثیر گذار است روحیه فرد است؛ روان شناسان معتقدند، روحیه ی سالم می تواند عاملی برای شکست بیماری های لاعلاجی مثل سرطان باشد.

برای بدست آوردن روحیه ای سالم و شاد، لازم است انسان ها ابتدا از مسائل استرس زا تا حد امکان دوری کنند و در درجه دوم در صورت رویارویی با این موقعیت ها قدرت کنترل و بررسی دقیق آن را داشته باشند.

تله شادی برای به دام انداختن استرس

شادی و نشاط به طور کلی می تواند تاثیر متقابل بر روی سلامت بدنی انسان داشته باشد. شادی در بدن انسان توام با ترشح دو هورمون سروتونین و دوپامین در مغز ایجاد می شود. این دو هورمون می توانند تاثیرات مثبتی بر روی کنترل میزان سطح استرس و کاهش آن داشته باشند؛ بنابراین شادی می تواند باعث از بین بردن استرس های روزانه، خستگی ها و تنش ها شود و در پی آن سلامت روحی و روانی برای انسان به همراه بیاورد.

فراگیری استرس در میان خانم ها

زنان معمولا بیشتر در معرض عوامل استرس و تنش زا قرار می گیرند. این احتمالا واقعیتی است که با ویژگی های زنانه آن ها ارتباط مستقیم دارد. خانم ها معمولا وقتی از خیابان عبور می کنند نگران اطراف خود هستند که کسی کیفشان را ندزدد؛ حتی هنگامی که از منزل خارج نشدند نیز ممکن است نگران این باشند که بیرون از خانه چطور به نظر می رسند. تمام این موقعیت ها ممکن است برای خانم ها استرس زا باشد و میزان افزایش یا کاهش آن به خود شخص بستگی دارد.

بعضی از موقعیت ها نیز در سراسر زندگی خانم ها یکبار ممکن است اتفاق بیوفتد که این خود می تواند بسیار برای آن ها حامل استرس و اضطراب باشد. برای مثال تجربه ی ازدواج، اولین بارداری و زایمان، اولین تجربه ی قاعدگی و…

همه ی این دوره ها برای خانم ها باعث ایجاد بحران های متععد که سر منشاء آن ها استرس است می شود. راه های جلوگیری از ایجاد استرس در مقاطع مختلف ای ناست که با افرادی که قبلا این موقعیت ها را تجربه کرده اند مشورت کنیم. همچنین کمک گرفتن از روانشناس نیز می تواند در بهبود عملکرد مغز در هنگام مواجه با استرس و اضطراب کمک شایانی نماید.

اهداف درمانی شخصیت مرزی

راه های جلب توجه همسر

مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی در شرق تهران

افسردگی سرما خوردگی روح

افسردگی سرما خوردگی روح

همه ما در دوره های مختلف زندگی تجربیات فراوانی داشته ایم؛ تجربیاتی تلخ و شیرین که شکل دهنده ی روحیات ما بوده اند. افسردگی همان دورانی است که از همه چیز نارضایتی داریم و دیگر نمی خواهیم از جایمان تکان بخوریم.

این دوران ممکن است برای هرکس اتفاق بیوفتد. به بیان دقیق تر، افسردگی نوعی حالت روحی است که برای مدتی تمام زندگی فرد را درگیر خود کرده و مانع از گرفتن تصمیم درست فرد می شود.

ناراحتی را به حساب افسردگی نگذارید

خیلی از ما در زندگی روزمره مان دچار موقعیت های تنش زا می شویم و ممکن است چند روزی به خاطر آن ناراحت باشیم؛ این شرایط ممکن است باعث ایجاد عدم توان تصمیم گیری و بد خلقی یا حتی عصبانیت شود، اما نمی توان این شرایط را یک بحران افسردگی دانست.

چرا که افسردگی در یک شیب صعودی ناگهان به اوج خود می رسد و احتمالا در ابتدا با ایجاد احساس عدم اعتماد به نفس و عدم ثبات خلقی آغاز می شود. این بیماری معمولا از یک تا چند ماه به طول می انجامد.

افسردگی یا depression در زنان شایع تر از مردان است. دلیل این امر آن است که زنان به نسبت مردان در زندگی خود اتفاقات و موقعیت های بحرانی زیادی را تجربه می کنند و طبیعی است که بیشتر در معرض افسردگی قرار داشته باشند.

علائم تشخیص افسردگی

این بیماری در ابتدا خود را نشان نمی دهد و فرد متوجه حضور آن در زندگی خود نمی شود. افسردگی معمولا با یک اتفاق آغاز می شود؛ مثلا از دست دادن عزیزی می تواند شروع یک بحران افسردگی برای فرد باشد. در این موقعیت میزان طاب آوری فرد بر سطح افسردگی به وجود آمده اثر بخش خواهد بود.

در مرحله ی دوم شخص احساس ناخوشایندی دارد و احتمالا دچار نوعی وسواس فکری نیز می شود. به این شکل که مدام از همه چیز و همه کس ایراد می گیرد. در هر جمعی نمی نشیند و بیشتر سعی می کند خود را در خلوت زندانی کند؛ این دوری گزینی از افراد را یک سیستم واکنشی نسبت به حمله ی اطرافیان به خودش می داند چرا که او اینطور فکر می کند که در حال حاضر انرژی رویارویی با افراد را ندارد و در اولین برخورد ممکن است توسط دیگران تحقیر شود.

این حس پائین بودن اعتماد به نفس باعث می شود که شخص نسبت به خودش نگاه خوبی نداشته باشد که به آن عدم عزت نفس نیز می گویند.

اعتماد و عزت نفس دو پایه ی اساسی روحیات و خلقیات اشخاص است. هر فردی که دچار افسردگی می شود قطعا در تنظیم این دو رکن اصلی دچار مشکل شده است. خرابکاری در هر زمینه ای ممکن است به این دو خصیصه ی اخلاقی آسیب بزند.

در مراحل بعدی افسردگی پس از اینکه شخص از خانواده و دوستان مدت زیادی دور بماند ممکن است که افکار بسیار خطرناکی را در سر بپروراند. احتمالا در خیابان با افراد درگیر می شود و خلق و خوی ثابتی ندارد. معمولا تمام روز خودش را در اتاق حبس می کند و هیچ کاری انجام نمی دهد. در این حالت شخص به معنای واقعی دچار افسردگی شده است.

افسردگی حاد فاجعه ی کنترل نشدنی

حال پس از گذشت چند ماه دیگر او را کسی نمی شناسد و احتمالا فقط با او سلام و علیک خشک و خالی می کند. مردم از کنارش با بی اهمیتی می گذرند و اعتنایی به او ندارند. این شخص در مرحله ی حاد افسردگی به سر می برد که هر آن ممکن است به فکر خودکشی یا حتی دگر کشی بیوفتد.

البته یکی دیگر از اتفاقاتی که برای این گونه افراد رخ می دهد این است که برای بالا بردن سطح دوپامین به مواد مخدر و الکل روی بیاورد که این خود دریچه ای به یک دنیای تاریک و شوم است.

تاثیر دوپامین و سروتونین در افسردگی

اساسا اگر بخواهیم افسردگی را از نظر فیزیولوژی برسی کنیم، در می یابیم که تعادل در دو نورو ترانسمیتر موجب بدتر شدن حال بیمار می شود. نورو ترانسمیتر ها انتقال دهنده های عصبی هستند که وظیفهی انتقال پیام عصبی از اندام به مغز را به عهده دارند.  سروتونین که ما آن را به عنوان هورمون شادی می شناسیم در ابتدای شروع افسردگی کمتر ترشح می شود و با گذشت زمان دیگر فرد هیچ شادی ندارد. هر چقدر که ترشح سروتونین در مغز کاهش یابد شادی شخص کاهش می یابد.

دوپامین اما کاملا متفاوت است. این که فرد سرخوش و سرحال باشد و احساس خوشایندی نسبت به زندگی خودش داشته باشد به طور مستقیم با دوپامین در ارتباط است. کمبود این نوروترانسمیتر باعث ایجاد بد اخلاقی در افراد می شود.

راهبردهای آسیب پذیری متقابل

تعادل برقرار کردن میان راهبردها

شناسایی افراد خودکامه بین کودکان

شناسایی افراد خودکامه بین کودکان

در ميان كودكان، افراد پيشرو و نمونه های رهبری را به شكل قابل توجهی می توان ديد .اما چه موقع می توان به شناسایی افراد خودکامه بین کودکان دست یافت؟ اگر دقت كنيم، اغلب آ ن ها را در ميان كودكانی می بينيم كه از روی بی ميلی به گروه می پيوندند و اغلب كارشان دسيسه چينی عليه كودكان محبوب و برجسته است . به گونه ای كه جمع كودكان به زودی بچه های اين چنينی را از گروه خود طرد می كنند . بیشتر بخوانید “شناسایی افراد خودکامه بین کودکان”

ناتوانی در ريشه‌يابی پديده‌های اجتماعی

ناتوانی در ريشه‌يابی پديده‌های اجتماعی

اثرات ناتوانی در ريشه‌يابی پديده‌های اجتماعی چیست؟ وقتی به دنبال يك بحران اقتصادی دست فروش كنار خيابان ورشكسته می شود و بحران، فرآيند توليد و مصرف را چنان مختل می سازد كه توليد انبوه در برابر مصرف كم قرار می گيرد، آن دست فروش ورشكسته نيز از بحران سخن می گويد، اما او با نسبت دادن آن به قضا و قدر و قسمت، آن را می پذيرد، چرا كه او دانش و تجربه لازم برای فهم رموز و دلايل آن بحران را ندارد و نمی تواند درك كند كه چنين فاجعه ای قابل پيشگيری بوده است، از اين رو برای دست فروش بحران يعنی وجود عاملی خبيث و برای آن كه بتواند آن را هضم كند به آن ماهيتی افسانه ای می بخشد. بیشتر بخوانید “ناتوانی در ريشه‌يابی پديده‌های اجتماعی”

چگونه رعایت قوانین را به کودک آموزش دهیم؟

چگونه رعایت قوانین را به کودک آموزش دهیم؟

چگونه رعایت قوانین را به کودک آموزش دهیم؟ همه افراد به خصوص كودكان بايد يكسری محدوديت ها و قوانين را پذيرفته و قبول كنند و هر زمانی كه فرد امكان دسترسی به خواسته ها و تمايلات خود را ندارد بايد قادر باشد ناكامی و شكست را بپذيرد. بیشتر بخوانید “چگونه رعایت قوانین را به کودک آموزش دهیم؟”

شیوه‌های تربیتی درست دختران‌

شیوه‌های تربیتی درست دختران‌

می‌توان با شیوه‌های تربیتی درست دختران‌ را همچون‌ پسران‌ افرادی‌ قوی‌ و متکی‌ به‌ نفس‌ بار آورد. والدین باید ‏با تغییر نگرش و رفتار صحیح تقویت اعتمادبه‌نفس دختران‌شان را هدف قرار دهند. البته باید در این مورد ‏جانب احتیاط را رعایت کرد؛ چرا که در غیر این صورت دخترانی لوس و خودشیفته خواهیم داشت.‏ بیشتر بخوانید “شیوه‌های تربیتی درست دختران‌”