چرا برای بعضی ها رها کردن رابطه تمام شده سخت است؟ جدایی ها وحشتناک هستند بخصوص وقتی که یکی از زوج ها هنوز به طرف مقابل از نظر عاطفی وابسته باشد. این نوع افراد یکباره زمین زیر پای شان انگار دهان باز می کند و سقوطی بی امان را تجربه می کنند. غم، ترس و بدبینی مفرط، گریبان شان را می گیرد. ولی واقعا چرا؟
رها کردن رابطه تمام شده
اعتیاد به آدم ها در موقعیت های جدایی و فقدان، همچون اعتیاد به دیازپین هاست که هر چه پیش تر می روید بر دوز نیازتان افزوده خواهد شد. تا جایی که رفته رفته به مرحله ای می رسید که هیچ رابطه ای رنج تان را کمتر نمی کند. انگار که بخواهید تشنگی تان را با خوردن آب شور دریا فرو بنشانید.
احساس خطر
طبیعی است که احساس از دست دادن یک عزیز، دلهره آور است. رفتن شریک زندگی که تکیه گاه زندگی است با خود ناامیدی و وحشت، جایگزین می کند. خیلی ها تحمل این ترس را ندارند.
از دست دادن بهترین عشق
بعضی ها فکر می کنند شانس بهترین عشق نصیب شان شده و به هیچ وجه نمی خواهند بپذیرند که دیگر تمام شده است. آنها مطمئن هستند یافتن عشق خوب، بسیار کمیاب است.
ضربه طلاق در کودکی
آنهایی که شوک ناشی از جدایی را در زندگی خانواده خودشان داشتند یا به شریک زندگی خود اعتماد نمی کنند یا دیوانه وار به آنها دل می بندند. تلفیق ترس و وابستگی نتیجه خوبی نمی دهد. آنها فکر می کنند باید به رابطه شان تعهد کامل داشته باشند و به هر شکل ممکن آن را حفظ کنند.
ترس از تنهایی
افرادی هستند که از ترس پایان یافتن رابطه و تنهایی ناشی از آن، به هر توهین و تحقیری تن می دهند. دو نتیجه برای این نوع رابطه باقی می ماند. یا احترام و ارزش عشق از چشم شریک زندگی شان می افتد یا اینکه از ذلیلی و وابستگی شان سواستفاده می شود.
ارزش من از چشم معشوق
وقتی همه هویت و شخصیت یکی از زوج ها به خوشایند نفر دوم بستگی پیدا می کند پایان یافتن رابطه سخت می شود چون فردی که همه زندگی اش در گرو تائید شریک زندگی اش می باشد می داند با رفتن معشوقش، همه هویت و شخصیتش را از دست خواهد داد. پس با تمام وجود پایان یافتن رابطه را انکار می کند.
بعد از شکست عاطفی چه کنیم؟
قرار نیست رابطه ی از دست رفته را مجدداً شروع کنیم. تنها لازم است این تمام شدن را بپذیریم و احساسات مرتبط به آن را تجربه کنیم. در مرحله شکست عاطفی، احساسات مختلفی بیدار می شود. ما غمگین می شویم چرا که فردی را که دوست داشته ایم، رابطه ای را که می خواستیم، از دست داده ایم.
خشمگین می شویم و عصبانی از همدم و یاری که ما را تنها گذاشته است. اگر به احساسات مان دسترسی داشته باشیم با آنها می مانیم و همراه خودمان خواهیم بود. با شفقت درد جدایی را می پذیریم و صبور می مانیم تا بهبودی .
هرگز بلافاصله وارد رابطه جدید نشوید
گاهی پیش می آید بعد از جدایی از یک رابطه قبلی بلافاصله موقعیت رابطه و دوستی دیگری پیش می آید. آیا در چنین مواقعی دوست جدید میتواند به فراموشی دوست قبلی کمک کند؟ مثلا فرض کنید در رابطه قبلی احترام چندانی برای شما قائل نبود، حالا در رابطه جدید شما به محض دیدن کوچکترین احترامی جذب می شوید و به فاکتورهای دیگر توجهای نمی کنید و تنها نداشتههای رابطه قبلی را در رابطه جدید جست وجو می کنید.
حواستان باشد شما نباید از رابطه قبلی فرار کنید و تنها منتظر باشید بدون فکر به فرد دیگری وابسته شوید. به همین دلیل به نظر میرسد بعد از قطع رابطه قبلی تا چند ماهی رابطه جدیدی را آغاز نکنید. بهتر است کمی صبر کنید تا خودتان را پیدا کنید و ابعاد عاطفی رابطه اتمام یافته، کمرنگ شود، بعد در یک رابطه جدید قرار بگیرید. چون در اینجا احتمال اشتباهاتی بهوجود می آید که می تواند برای تان گران تمام شود.
در مواقع بحران و جدایی، با دیگران باشید. اما نه آنقدر نزدیک و صمیمی که قبای محبوب از دست رفته تان را تن آدم دیگری کنید و جایگزینش کنید.
لا تعليق