کودک آزاری چیست؟ طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت کودک آزاری یعنی « آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند. » در واقع هر گونه غفلت و کوتاهی که به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب بزند و همچنین مانعی بر سر راه رشد بهنجار کودک شود، کودک آزاری قلمداد می شود. بیشتر بخوانید “کودک آزاری چیست؟”
روزی که پای سفره عقد نشستید و بعد از چیدن گل و آوردن گلاب بالاخره بله را گفتید به خاطر می‌آورید؟ هر کس برای عرض تبریک جلو می‌آمد و یک جمله را تکرار می‌کرد: امیدوارم خوشبخت شوید! این جمله، یعنی آرزوی خوشبختی برای دختر و پسری که دیگر زن و شوهر شده‌اند، بار معنایی زیادی دارد. درست است که خوشبختی برای افراد مختلف، معانی متفاوتی دارد اما در یک اصل با هم مشترک هستند. بیشتر بخوانید “امیدوارم خوشبخت شوید!”
گاهی وقت ها پیش میاد که شوهرها سر یه مسائلی حساس میشن. یکی از مراجعینم اولین جمله ای که گفت این بود که شوهرم گیر الکی میده. همین گیر دادن الکی تبدیل به یک مشاجره و اختلاف بزرگ شده بود. در صورتی که همون بار اول خانم میتونست با سیاست و تدبیر مشکل رو حل کنه . در این مقاله یکی از راه حل های بر طرف کردن گیرهای الکی رو بیان میکنیم. بیشتر بخوانید “شوهرم گیر الکی میده”
فقط ۱۰ تا ۲۰ دقیقه در روز برای ارتباط برقرار کردن با همسرتون وقت کافی بزارین…اگه سرتون خیلی شلوغه خلوتش کنین. به چیزهای دیگه نه بگید، اما به همسرتون نه نگین. بیشتر بخوانید “به همسرتون نه نگین.”
تفسیر نقاشی کودک شاید برایتان جالب باشد. این که بیاموزید چگونه نقاشی‌های کودکان را رمزگشایی کنید و کودک و شخصیت درونی او را بهتر بشناسید. نقاشی های کودکان می‌تواند چیزهای زیادی در مورد ترس، شادی، رویاها، امیدها و کابوس‌های آنها به شما بگوید. همچنین به شما یک دیدگاه ارزشمند از شخصیت آنها می‌دهد. اما چطور نقاشی کودکان را تجزیه و تحلیل کنیم؟ بیشتر بخوانید “تفسیر نقاشی کودک”
رفتار دختر و پسر در جلسه خواستگاری باید کاملاً رفتاری متعادل باشد. هر گونه افراط و تفریط در رفتار نادرست است. ترش رویی و سکوت مطلق دختر و پسر یا خنده رویی و زیاده گویی آنان خوب نیست. در این گونه مجالس، باید از شوخی‌های بی‌جا و گفتن لطیفه‌هایی که بیشتر مفهوم جوک دارند، خودداری کرد. بیشتر بخوانید “رفتار دختر و پسر در جلسه خواستگاری”
هشت ماه قبل برای خرید به یک بوتیک رفتم . آنجا با حامد آشنا شدم و این آشنایی منجر به دوستی شد. بعد از گذشت شش ماه با اصرار حامد که برای خواستگاری بیاد موافقت کردم و خانواده ام را در جریان گذاشتم. بعد از مراسم خواستگاری پدرم مخالف بود اما من همچنان مصمم بودم . از علاقه و عشق حامد نسبت به خودم اطمینان داشتم و رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم.وقتی پدرم با اصرار من مواجه شد قبول کرد که اول نامزد کنیم تا شناخت بیشتری نسبت به حامد و خانواده اش پیدا کنه . اما بعد از سه ماه از نامزدی ما ، آقا از ازدواج منصرف میشود. حالا من موندم وحال خراب . اینکه چرا منصرف شده؟ شرمندگی در برابر پدرم و…. بیشتر بخوانید “آقا از ازدواج منصرف میشود.”
