اختلال شخصیت وابسته و اثرات آن

اختلال شخصیت وابسته و اثرات آن


اختلال شخصیت وابسته و اثرات آن بر زندگی مشترک چگونه است؟ اختلال وابستگی یکی از اختلالات شخصیت است که با نیاز مفرط به مراقبت شدن، ترس از جدایی و رفتارهای مطیعانه و وابسته مشخص می‌شود. این اختلال می‌تواند تأثیرات عمیقی بر زندگی مشترک داشته باشد و کیفیت رابطه زناشویی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.

اختلال شخصیت وابسته و اثرات آن

اختلال شخصیت وابسته می‌تواند زندگی مشترک را به رابطه‌ای نابرابر و ناسالم تبدیل کند که در آن یک طرف تحت فشار مسئولیت بیش از حد و طرف دیگر درگیر ترس مداوم از رها شدن است. این مقاله به بررسی اثرات این اختلال بر زندگی مشترک، علل به وجود آمدن آن و روش‌های درمانی مؤثر می‌پردازد.

اثرات اختلال شخصیت وابسته بر زندگی

۱. عدم تعادل در رابطه

فرد مبتلا به DPD معمولاً نقش “فرد وابسته” را در رابطه بازی می‌کند، در حالی که شریک زندگی ناچار می‌شود نقش “مراقب” را بر عهده بگیرد. این حالت می‌تواند به مرور زمان باعث خستگی و فرسودگی شریک زندگی شود.

۲. تصمیم‌ گیری‌ های دشوار

افراد مبتلا به این اختلال حتی در مورد مسائل ساده زندگی مشترک (مانند انتخاب محل زندگی، برنامه‌ریزی مالی یا تربیت فرزندان) نمی‌توانند به تنهایی تصمیم بگیرند و دائماً نیاز به تأیید و راهنمایی شریک زندگی دارند.

۳. ترس از تنهایی و طرد شدن

ترس بیمارگونه از رها شدن می‌تواند منجر به رفتارهای چسبنده و کنترل‌ گرانه شود. فرد مبتلا ممکن است به طور مداوم از شریک زندگی خود درخواست اطمینان ‌خواهی کند که او را ترک نخواهد کرد.

۴. تحمل رفتارهای نامناسب

به دلیل ترس از طرد شدن، فرد مبتلا ممکن است رفتارهای نامناسب، سوءاستفاده‌ گرانه یا حتی خشونت‌ آمیز شریک زندگی را تحمل کند و از بیان نیازهای خود اجتناب کند.

۵. محدودیت رشد فردی

هر دو طرف رابطه ممکن است در رشد فردی با محدودیت مواجه شوند. فرد وابسته به دلیل ترس از استقلال، و شریک زندگی به دلیل بار مسئولیت بیش از حد، فرصت ‌های رشد شخصی را از دست می‌دهند.

۶. مشکلات جنسی

در برخی موارد، فرد مبتلا ممکن است برای حفظ رابطه، به فعالیت ‌های جنسی ناخواسته تن دهد یا نتواند ترجیحات و نیازهای جنسی خود را به طور واضح بیان کند.

علل به وجود آمدن اختلال شخصیت وابسته

۱. عوامل تربیتی

  • سبک فرزند پروری بیش از حد حمایت ‌گرانه یا مستبدانه
  • تشویق نشدن به استقلال در دوران کودکی
  • تجربه طرد شدن یا بی ‌ثباتی عاطفی در کودکی

۲. عوامل ژنتیکی و زیستی

  • برخی مطالعات نشان می‌ دهند که ممکن است استعداد ژنتیکی برای ابتلا به این اختلال وجود داشته باشد.
  • ویژگی ‌های سرشتی مانند خلق و خوی ترسو یا حساس در کودکی

۳. عوامل محیطی

  • تجربه بیماری‌های مزمن در کودکی که منجر به وابستگی بیش از حد به مراقبان شده است.
  • قرار گرفتن در محیط‌ هایی که استقلال فردی تشویق نمی ‌شود.
  • تجربه تروما یا از دست دادن والدین در سنین پایین

۴. عوامل فرهنگی

  • در برخی فرهنگ ‌ها که وابستگی و تبعیت از دیگران (به ویژه در زنان) تشویق می ‌شود، ممکن است نشانه‌های این اختلال بیشتر دیده شود.

روش ‌های درمان اختلال شخصیت وابسته

۱. روان ‌درمانی

درمان شناختی- رفتاری (CBT):

  • شناسایی و تغییر باورهای ناکارآمد درباره استقلال و خودکفایی
  • آموزش مهارت‌ های تصمیم ‌گیری
  • مواجهه تدریجی با موقعیت‌های مستقل

درمان روان ‌پویشی:

  • کشف ریشه‌ های وابستگی در تجربیات کودکی
  • کار بر روی الگوهای دلبستگی ناایمن

درمان گروهی:

  • فرصتی برای تمرین مهارت‌ های اجتماعی در محیط امن
  • دریافت بازخورد از همتایان
  • کاهش وابستگی به یک فرد خاص

۲. آموزش مهارت‌ها

  • مهارت ‌های حل مسئله
  • مهارت ‌های جرات ‌ورزی
  • مهارت ‌های ارتباطی
  • مهارت‌ های مدیریت اضطراب

۳. زوج‌ درمانی

  • ایجاد تعادل سالم در رابطه
  • تشویق استقلال توأم با حمایت متقابل
  • تعیین مرزهای سالم در رابطه

۴. دارو درمانی

در صورتی که علائم اضطراب یا افسردگی شدید وجود داشته باشد، ممکن است از داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب استفاده شود. با این حال، دارو به تنهایی نمی‌تواند اختلال شخصیت را درمان کند.

۵. خودیاری و تغییر سبک زندگی

  • تمرین تصمیم ‌گیری‌های کوچک روزانه
  • گسترش شبکه اجتماعی و کاهش وابستگی به یک فرد
  • فعالیت‌هایی که اعتماد به نفس را افزایش می‌دهند
  • ورزش منظم برای کاهش اضطراب

اختلال شخصیت وابسته و اثرات آن

خوشبختانه، این اختلال از جمله اختلالات شخصیتی است که به درمان پاسخ بهتری می‌دهد. با ترکیب مناسبی از روان‌درمانی تخصصی، آموزش مهارت‌ها و گاهی دارودرمانی، افراد مبتلا می‌توانند یاد بگیرند که رابطه سالم‌تری برقرار کنند و به تدریج به سمت استقلال عاطفی حرکت کنند. برای شریک زندگی نیز مهم است که بین حمایت و تشویق استقلال تعادل برقرار کند. آگاهی از ماهیت این اختلال و درمان به موقع می‌تواند از تبدیل شدن رابطه به یک الگوی ناسالم و فرساینده جلوگیری کند.

لا تعليق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *