احترام گذاشتن به کودک از ارکان بنیادی تربیت سالم در خانواده است. این مفهوم، به معنای درک ارزشهای انسانی کودک، پذیرش استقلال فکری و احساسی او در حد توان رشدی اش وفراهم کردن بستری برای رشد شخصیت و عزت نفس است. احترام نه تنها یک رفتار اخلاقی، بلکه یک استراتژی روانشناختی برای پرورش نسلی توانمند و متعادل است.
احترام گذاشتن به کودک
پژوهشهای متعدد نشان داده اند که احترام متقابل میان والدین و فرزندان تأثیر مستقیم بر سلامت روان، رشد اجتماعی، سازگاری، و توانایی حل مسئله در آینده دارد. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف احترام به کودک، تفاوت آن با آزادی مطلق، و تأثیرات عمیق آن بر مراحل مختلف رشد می پردازد.
اهمیت احترام به کودک
در دهه های اخیر، روانشناسان رشد، به ویژه در مکاتب انسان گرا و شناختی، بر اهمیت بنیادین احترام به کودک تأکید فراوانی داشته اند. برای دهه ها، مدلهای سنتی تربیت فرزند اغلب بر اطاعت محض، سلسله مراتب قدرت سخت گیرانه، و سرکوب احساسات کودک استوار بود.
بسیاری از والدین هنوز بر این باورند که کودک به دلیل سن کم نیازی به احترام ندارد و باید صرفاً مطیع باشد. این نگاه مبتنی بر این فرض است که احترام برای بزرگسالان ذخیره شده است. این نگاه سنتی، با یافته های جدید علمی در تضاد است.
احترام به کودک به چه معناست؟
علم روانشناسی تربیتی نشان داده است که کودک یک موجود منفعل نیست، بلکه یک فاعل فعال در فرآیند یادگیری و رشد است. احترام به کودک نه تنها نشانه ضعف در تربیت نیست، بلکه پایه ای برای شکل گیری شخصیت سالم، اعتماد به نفس، خودکار آمدی، و مسئولیت پذیری در دوران بلوغ است. نا دیده گرفتن این اصل می تواند منجر به شکل گیری اختلالات شخصیتی و مشکلات ارتباطی در آینده شود.
- به رسمیت شناختن هویت: پذیرش کودک به عنوان یک فرد مستقل با احساسات و نظرات منحصر به فرد است .
- تأیید احساسات: اعتبار بخشیدن به تجارب عاطفی کودک، حتی اگر رفتار او نامناسب باشد )مثلاً: “می فهمم که عصبانی هستی، اما کوبیدن پاها کار درستی نیست).
- توجه فعال: اختصاص زمان با کیفیت برای شنیدن آنچه کودک می گوید، بدون قطع کردن یا قضاوت زود هنگام.
اهمیت و میزان احترام گذاشتن به کودک
تعادل میان احترام و هدایت کودک باید برقرار باشد. احترام به کودک باید یک مفهوم پویا و متناسب با مرحله رشدی و فهم اجتماعی او تعیین شود. این احترام هرگز نباید با واگذاری تمام تصمیمات به کودک اشتباه گرفته شود.
احترام در مراحل مختلف رشد
- دوران نوزادی و اوایل کودکی (۰ تا ۳ سال): در این مرحله، احترام بیشتر در قالب پاسخ دهی سریع و قاطع به نیازهای فیزیولوژیک و عاطفی (مانند گرسنگی، درد، نیاز به امنیت) بروز می کند. احترام یعنی پاسخ به گریه نوزاد نه به عنوان یک تلاش برای کنترل، بلکه به عنوان یک نیاز اساسی ارتباطی. همچنین، اجتناب از تحقیر یا تمسخر ناشی ازناتوانیهای رشدی (مثلاً خندیدن به اشتباهات گفتاری.)
- کودکی میانی (۴ تا ۰۱ سال): این دوره نیازمند شنیدن فعال نیازها و نظرات کودک است. احترام شامل دادن حق انتخاب در مسائل کم اهمیت (مانند انتخاب لباس یا نوع فعالیت) و مشارکت دادن او در تصمیم گیری هایی است که مستقیماً او را تحت تأثیر قرار میدهند (مانند ساعت خواب). حق مالکیت بر وسایل شخصی نیز باید محترم شمرده شود.
- نوجوانی (۱۱ سال به بالا): احترام در این سن به معنای پذیرش استقلال فکری فزاینده، حفظ حریم خصوصی، و گفتگو درباره موضوعات دشوار با لحنی برابر (حتی اگر تجربه والد بیشتر باشد) است. نوجوان باید احساس کند که دیدگاهش در مورد آینده، دوستان و ارزشهای شخصی مهم تلقی می شود.
مرزهای احترام: احترام هوشمندانه در برابر تسلیم
میزان احترام نباید به حدی برسد که مرزهای تربیت و نظم از بین برود. احترام واقعی زمانی معنا دارد که با چارچوبهای تربیتی همراه باشد؛ یعنی کودک ضمن دریافت احترام، حدود رفتارصحیح و پیامدهای اعمالش را نیز بیاموزد.
تربیت مقتدرانه که توسط دیانا بامریند معرفی شد، بهترین مدل برای این تعادل است. در این روش: سطح پاسخدهی بالاست: والدین گرم، حامی و شنونده فعال هستند (احترام قائل میشوند) .سطح درخواست بالاست: والدین انتظارات روشنی از رفتار کودک دارند و قوانین ومحدودیتهای منطقی اعمال میکنند (نظم را برقرار میکنند.)
احترام گذاشتن به کودک
این مدل، در تضاد کامل با تربیت مستبدانه قرار دارد که احترام را با اطاعت کورکورانه جایگزین می کند، و تربیت سهل گیرانه که در آن مرزها اغلب مفقود شده و احترام به خواسته های کودک بدون هدایت صورت می گیرد.
رعایت نظم با احترام منافاتی ندارد. به عنوان مثال، هنگام تعیین یک قانون: رویکرد غیرمحترمانه: “چون من گفتم، باید این کار را بکنی، بحث ممنوع”. رویکرد محترمانه: “من درک میکنم که دوست داری تا دیروقت بازی کنی، اما برای سلامتی ات لازم است ساعت ۹ بخوابی. این قانون خانه ماست. میتوانیم در مورد قصه شب، با هم صحبت کنیم.” (در اینجا، خواسته اجرا میشود اما دلیل و حق انتخاب محدود در چارچوب اعمال میشود.)

لا تعليق