مفهوم ارزش چیست؟
مفهوم ارزش چیست؟ از آن جايی كه ظاهر و نمود اهميت بسياری دارد، برای فهم بهتر آن لازم است كمی تأمل كنيم. آنچه ما« ارزش » می ناميم نوعی تعريف اجتماعی است . مثلاً می دانيم بسياری از اعمال و رفتارهايی كه در زمان های گذشته باعث كسب وجهه و نوعی منزلت ميشدند، در عصر ما ممكن است فرد را روانه بيمارستان روانی كنند. از اين رو در فسلفه به هر ميزان از معيارهای مطلق ارزش گذاری بحث شود، در عرصه زندگی واقعی معيارها جز ارزش های تغييرناپذير جامعه چيز ديگری نيستند.
اين جامعه است كه وجود ارزش را با ارج گذاری تقدير و به نبود آن با بی اعتنايی و تحقير واكنش نشان می دهد . در بازار ارزش ها، جامعه در لباس مراجع و مشتری ظاهر می شود و در عين حال همين جامعه، فرآيند توليد و عرضه ارزش های مطلوب را نيز در كنترل دارد . پرسش اين جاست كه جامعه چگونه به اعتبار ارزش ها و درجه سازگاری آن ها با شاخص مطلوب خود پی می برد؟ آيا در قضاوتش خطايی وجود ندارد؟ ممكن نيست فريب خورده باشد؟ آيا می توان شدت بخشيدن به رقابت ها را كه در پی خود حالات و شرايطی را به وجود می آورد كه باعث زوال يا دگرگونی ارزش ها می شود مخلوق جامعه تلقّی كرد؟
مفهوم ارزش چیست؟
آيا نبرد بر سر شأن و مقام اجتماعی موجب نميشود كه در روند آن تدريجاً افراد ارزشهای واقعی را ناديده گيرند و ارزش های كاذب برايشان قرب و منزلت پيدا كنند؟ در اين خصوص، جايگاه فعلی تمدن درس نسبتاً روشنی به ما می دهد. آن هايی كه در بازی «ظاهرسازی » و « تغيير چهره » متبحرند و در آرايش ظاهر استادند، اقبالشان بلند است . بيان اين اصلی كه اگر جامعه دچار التهاب و تناقض باشد، زندگی روانی يكايك انسان های آن جامعه نيز از آن متأثر می شود، نيازی به اثبات ندارد . در نتيجه اين كه هرگاه در جامعه ای رقابت عنصر اصلی محسوب شود، اين مسأله در زندگی روانی افراد آن جامعه نيز به ركنی اساسی تبديل ميشود.
استفاده از توانمندیها
كودكان با مقوله رقابت در چارچوب خانواده و در روابط خواهر برادرانه آشنا می شوند. بزرگسالان نيز جريان رقابت را در قلمرو زندگی خود مشاهده می كنند و به خوبی می دانند كه ديگران نيز همانند آن ها با اهدافی مشابه برای موفّقيت تلاش می كنند. در جريان اين مبارزه هر كس تلاش می كند با استفاده از نوعی قابليت و توان و يا با استفاده از تظاهر به داشتن آن توانمندی مشكل خود را حل كند . حال چگونگی انجام اين فرآيند به شرايط خاص هر فرد و ويژگی های محيط او برمی گردد.
فردی كه دچار هراس معطوف به اجتماع است، ظاهری متوقع و پرافاده را جانشين «توانایی» لازم برای انجام كار می كند. همين فرد در زمان كودكيش، زمانی كه خواهر و برادرهايش در مدرسه نمره بهتری می گرفتند، دچار تب و لرز شديدی می شده تا بدين وسيله بتواند با جلب توجه و محبت بزرگسالان به خود، كانون توجه را از رقيبان به سمت خودش برگرداند و حتی او می توانست اين بهانه را با عبارت های مبالغه آميز « اگر مريض نمی شدم » و اگرهای ديگر ابراز كند. گويا فقط ناسازگاری شرايط و موجودات نيرومند مانع عمل كردهای شگفتی ساز و كارهای حيرت زای او بوده است .
از اين رو او همواره خواهان فرصتی جديد و گشايش اعتبار ديگری برای خود است . البته با اين ادعا كه اگر روزی آن موانع رفع شوند، او از همه پيش خواهد افتاد و نشان خواهد داد كه عملكرد و دستاوردهای ديگران هر چه باشد، در برابر كارهای شگفت آور و بی نظيری كه او می تواند انجام دهد (و در حال حاضر موانع اجازه نمی دهند) به پشيزی نمی ارزد.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)