توقعات غیر واقع بینانه
امروزه توقعات غیر واقع بینانه ، عامل بسیاری از ناسازگاریها و جدایی هاست. افزایش انتظارات دختران و پسران از ازدواج، تأثیر خود را بر روابط بین زوجین آشکار میسازد.
اینکه نظر سنجی سال ۱۳۸۳ نشان میدهد که ۴/۵۹ درصد مردان و ۵۵ درصد زنان بر ضرورت داشتن مسکن مستقل شخصی هنگام ازدواج تأکید کردهاند و تنها ۴/۳ درصد از مردان و ۸/۱ درصد زنان مسکن مستقل در خانه والدین را پذیرفته و ۱/۹ درصد مردان و ۵/۱۶ درصد زنان هرچه پیش آید را خوش دانستهاند، اگر در مقایسه با واقعیتها و امکانات موجود سنجیده شود، به وضوح نمایانگر فاصله آرمانها و واقعیت هاست و هر چه این فاصله بیشتر باشد میزان آسیب پذیری آنان از ناملایمات زندگی بیشتر خواهد بود .
توقعات غیر واقع بینانه
تعهدات کاری و مالی بیش از حد که به خستگی جسمی و روحی می انجامد نیز پیامد دیگر افزایش سطح مطالبات از زندگی زناشویی است و حتی ممکن است زن و شوهر را به جایی برساند که عنوان کنند؛ بهتر بود، ازدواج خود را تا تأمین شدن انتظارات به تأخیر می انداختند.
نظر سنجی پیش گفته نشان داده است که جوانان متأهل با توجه به مشکلات مربوط به تأمین مسکن نسبت به ایده آل های مسکن سخت گیرتر شدهاند. آنها در این فرآیند به این نتیجه میرسند که اساسا نباید تا تأمین شدن حداقلهای زندگی، از جمله مسکن، ازدواج میکردند چنین تجدید نظری در آرمانها و انتقال آن به جوانانی که ازدواج نکرده اند هراس از ازدواج و تبعات آن را نیز، از جمله تأخیر در سن ازدواج افزایش میدهد.
افزایش انتظارات و رابطه زوجین
با افزایش انتظارات و توقعات غیر واقع بینانه ، زن و مرد نمیتوانند سپاسگزار وضع موجود و زحمتهای یکدیگر باشند و همواره با حالت طلبکاری با یکدیگر رابطه برقرار میکنند. امروزه زن و مرد، به ویژه شوهران از احساس عمیق ناسپاسی رنج میبرند. رسانهها و برخی فعالان اجتماعی این ایده را ترویج میکنند که مردان باید با تمام توان در خدمت خانواده باشند و این شایستگی و حق زنان است که همسرانشان کاملاً در خدمت آنان باشند. وقتی چنین تصویری را به زنان منتقل میکنیم و انتظارات آنان را افزایش میدهیم، آسیب پذیری و رنجیدن آنان پس از برآورده نشدن انتظاراتشان بیشتر خواهد بود.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)