چگونگی مواجههی همسران با تعارض
تعارض يک جنبهی اجتنابناپذير ارتباطات انسانی است. هنگامی که دو نفر با يکديگر صميمی می شوند، احتمال بيشتری وجود دارد که تعارض را تجربه کنند؛ چراکه در خلال يک ارتباط خصوصی، عادتها يا تفاوتها بارزتر میشوند و ميتوانند آزاردهنده باشند. هرچند تعارض، برای رابطهی زناشويی خطرناک نيست، چگونگی مواجههی همسران با تعارض می تواند خطرساز باشد.
سبک های شایع مدیریت تعارض
سبکهای مختلفی برای حل تعارض از سوی همسران به کار گرفته ميشود که برخی سازنده و برخی مخرب است. اینک به سبکهای شايع همسران در حل تعارض اشاره ميشود.
چگونگی مواجههی همسران با تعارض
سبکهای غيرمؤثر و مشکلساز
سبکهای غيرمؤثر مديريت تعارض، که موجب بروز مشکلاتی در روابط همسران ميشود، اَشکال متعددی دارد که شايعترين آن سبکهای «رقابتی»، «اطاعت و تسليم» و «اجتنابی» است.
سبک رقابتی(سبک کوسه):
برای همسرانی که در برخورد با تعارضها از سبک رقابتی استفاده ميکنند، زندگی زناشويی به مثابه ميدان جنگ است. هدف آنها «کسب قدرت» و «برنده شدن» حتی به قيمت زير پا گذاشتن حقوق و احترام ديگری است. آنها بدون توجه به نظر همسرشان، به خواستهی خود اصرار می ورزند و معمولاً از روشهای پرخاشگرانه مثل فرياد يا اعمال زور استفاده می کنند. پيامد چنين سبکی ايجاد خشم در رابطه است.
سبک اطاعت و تسليم (سبک خرس کوچولو):
«سلطهپذيری» ويژگی همسرانی است که اين سبک را در حل تعارض به کار می گيرند. آنها هنگام بروز تعارض، از خواستههای خود به نفع علايق و نيازهای همسرشان می گذرند؛ به اميد آنکه تعارض خاتمه يابد و آرامش برقرار شود. هدف آنها حفظ رابطه به هر قيمتی است. چنين سبکی ممکن است در کوتاهمدت مزايايی داشته باشد؛ اما پيامد آن احساس ناکامی، سرخوردگی و افسردگی است که در نهايت به ارتباط صدمه می زند.
سبک اجتنابی(سبک لاک پشت):
در اين سبک، هنگام تعارض، همسران يا موضوع را تغيير می دهند و يا بهطور ساده از آن کناره می گيرند و صحنهی تعارض را ترک می کنند. حال آنکه برخورد منفعلانه با تعارضها، نتيجهی عکس ميدهد و موجب بروز تعارضهای مکرر می شود.
اجتناب همسران از گفتوگو در مورد تعارضها، ممکن است به بی احساسی آنها نسبت به هم - نه احساس تنفر و نه عشق- منجر شود. بر اساس نتايج يک تحقيق در کشور، وجود تعارضهای حل نشده موجب افزايش تبادلات رفتاری منفی و کاهش صميميت همسران نسبت به هم می شود. همچنين اکثر تعارضها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانوادهی همسر و فرزندان است تا خود زوجين. در مواجهه با تعارض، بيشتر همسران، بهويژه زنان از روش انفعالی و اجتنابی برای حل تعارض استفاده می کنند و روشهايی مثل سکوت، فرار، انکار و تحريف، بهويژه برای زنان، روش مناسب تلقی شده و اطرافيان نيز به آن توصيه و تشويق می کنند .
به باور ديويد اچ اولسون، تعارض انسانها در بسياری جهات شبيه به عملکرد اتومبيل است. او می گويد: «وقتی موتور ماشين در بزرگراه ايراد پيدا می کند، نمی توانيم بهراحتی ماشين را رها کنيم و سه روز بعد به آنجا برگرديم و انتظار داشته باشيم که ماشين حرکت کند. همچنان که، نمی توانيم يک رابطه را به حال خود رها کنيم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشيم که مسئله خودبهخود حل شده باشد. مسایل به مرور زمان ناپديد نمی شوند و بنابراين اگر به مسایل ارتباطی توجه نشود، آنها بهتدريج بزرگ می شوند» .
سبک مؤثر مديريت تعارض
سبک تفاهم و تعامل:
به باور همسرانی که اين سبک را در زندگی مشترک خود به کار می برند، اختلاف و تعارض در زندگی زناشويی امری طبيعی و اجتنابناپذير است که بايد با همکاری يکديگر آن را حل کنند. «آنها در کنار توجه به اهداف و علايق خود، به اهداف و خواستههای همسرشان نيز اهميت می دهند و بههنگام تعارض، به راه حلهايی توجه می کنند که نيازهای طرفين را بر آورده سازد» . روشن است که پيامد چنين سبک سازندهای، رابطهای موفق است.
چنانکه نتايج يک تحقيق نشان می دهد، «زوجينی که هنگام تعارض و ناسازگاری راه همدلی و محبت را پيش می گيرند و مشکل را مشکل هر دو می دانند، ۳۴% مخالفت کمتری با هم دارند و ۵۸% از ناسازگاری آنها کاسته می شود»
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)