چرخه فکر و احساس
افکار من احساسات من را می سازد .برداشتی که از اتفاقات دارم دوباره باعث احساساتی در من می شود . این احساسات دوباره افکار و احساسات دیگری را در من باز تولید می کند . و این چرخه فکر و احساس همچنان تکرار خواهد داشت .
برای تغییر افکار منفی باید فورا آن را متوقف کنید. وقتی که ناراحت هستید همه افکار منفی شما درون مغزتان شروع به پچپچ کرده و حالتان را بدتر میکند حتی ممکن است بر رفتار دیگران با شما نیز اثر بگذارد. در واقع احساسات شما بر افکارتان، افکار شما بر رفتارتان، رفتارتان بر عکسالعمل دیگران و رفتار دیگران بر احساسات شما اثر میگذارد که به آن حلقه احساسات، افکار و رفتار میگویند. بسیاری از افراد خودشان را متقاعد میکنند که صدای منفی درون مغزشان درست است؛ فراموش نکنید زمانی که آن صدا را باور کنید، بدترین دشمن خودتان میشوید.
چرخه فکر و احساس
مغز ما طبق الگوهایی آموخته شده از تجربیات پیشین ، عواطف ما را پیش بینی می کند .و وقتی در برابر اتفاقات مشابه یا در محیط خاصی قرار می گیریم احساسات خاصی در ما شکل می گیرد . اینکه احساسات من مستقیم یا غیر مستقیم توسط من یا مغز من کنترل می شوند ، شاید برای برخی از ما که نمی خواهیم مسئولیت احساسات خود را بپذیریم رنج آور باشد و به شدت در برابر آن مقاومت کنیم اما برای داشتن یک زندگی سالم و عقلانی ، بهتر است بهتر است این واقعیت را بپذیریم که من می توانم تا اندازه زیادی بر احساساتم مدیریت داشته باشم .
چگونه مثبت فکر کنیم ؟
ممکن است بگویید پس شما که می گویید افکار من احساسات من را می سازد ، پس من همیشه مثبت فکر می کنم تا همیشه احساسات خوب داشته باشم . اولا هر فکر مثبتی ما را به یک عمل آگاهانه ، واقع بینانه ، عقلانی و اثر بخش نمی رساند . دوما فکر مثبت انکار واقعیت نیست . فرار از احساسات منفی نیست . ندیدن مسائل و مشکلات نیست .
بلکه شما مثلا به جای اینکه با خوش بینی غیر واقع بینانه بگویید : من هیچ مشکلی در زندگی ندارم . می گویید من مشکلاتی در زندگی دارم که می توان برای آنها راه حل پیدا کنم . یا به جای اینکه بگویید من هیچ احساسات منفی ندارم . می گویید : من احساسات منفی و مثبتی دارم که می توانم بر آنها کنترل داشته باشم .
منشاء احساسات
احساسات رنج آوری که اکنون تجربه می کنید در چرخه فکر و احساس باید مشخص شوند چقدر ناشی از مشکلات درونی و اجتناب از احساسات منفی است . چقدر ناشی از افکار و باورهایی است که نسبت به مشکلات بیرونی دارید ؟ و در نهایت چقدر ناشی از هیجانات طبیعی ، خاطرات ، تجربه ها و رویدادهایی است که بیرون از شما رخ داده است .
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)