چرا به دنبال عشق هستیم؟
چرا به دنبال عشق هستیم؟ گاهی اوقات با شتاب در حال شنا در یک رودخانه خشک هستی. میخواهی هر چه سریعتر، به عشق برسی و رابطه برقرار کنی و از تنهایی نجات پیدا کنی. چون به شدت از تنهایی می ترسی و در برابر تنهایی، احساس درماندگی و ناتوانی میکنی.
چرا به دنبال عشق هستیم؟
نیاز شدیدی بصورت یک عطش روانی برای ایجاد یک رابطه در خود احساس میکنید. ولی غافل از آنکه این نیاز، سرابی بیش نیست و اصل اساسی و مهم در این است که بتوانی با شجاعت تمام تنهایی را بپذیری. و فردیت خودت را قبول کنی و به خودت ثابت کنی که حتی تنها و بدون رابطه هم میشود شاد و خوشحال بود.
تمام تکامل و استقلال، در این جدایی و رویارویی شجاعانه با تنهایی نهفته است. همانند کودکی که مادر با بیرحمی تمام ، بند نافش را در هنگام تولد میبرد، ما هم باید این بند ناف روانی ” نیاز به بودن دیگری ” را از وجودمان پاره کنیم. پس آن است که اگر با کسی هستیم از روی نیاز نیست ، بلکه از روی اشتیاق است. و این زمانیست که توانایی عشق ورزیدن سالم را پیدا میکنیم.
عشق چیست؟
اگر کسی به ما بگوید که عاشق گل است، اما ببینیم که اغلب فراموش میکند به گلهایش آب بدهد، عشق او را به گل باور نمیکنیم. عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر میورزیم. زمانی که رغبت جدی وجود نداشته باشد، عشقی هم در کار نیست.
چگونه دوست داشتنی باشم؟
مشکل بسیاری از مردم در وهلهی نخست این است که دوستشان بدارند. نه اینکه خود دوست بدارند یا استعداد مهر ورزیدن داشته باشند. بدین ترتیب، مسئلهی مهم برای آنان این است که چگونه دوستشان بدارند و چگونه دوست داشتنی باشند. پس راه هایی چند بر میگزینند تا به این هدف برسند. از جمله میکوشند، تا به اقتضای موقعیت اجتماعی شان، مردمان موفق، صاحب قدرت و ثروت باشند. این در مورد مردان بیشتر صادق است.
زنان بیشتر میکوشند تا با پرورش تن، جامهی برازنده و غیره، آراسته و جالب بنمایند. هر دو گروه سعی میکنند با رفتاری خوشایند و سخنانی دل انگیز و با فروتنی و یاری به دیگران و خود داری از رنجاندن آنان، خود را در دل مردم جای دهند. زنان و مردان برای محبوب شدن همان راههایی را بر میگزینند که معمولاً برای موفق شدن، «جلب دوستان بیشتر و نفوذ در مردم» توصیه میشود. در حقیقت، آنچه اغلب مردم در فرهنگ امروزی ما از محبوب بودن میفهمند، اساساً معجونی است از جاذبهی جنسی و مردم پسند بودن .
لطفا خودتان باشید.
اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهایی انجام دهیم که آنها بفهمند و تصمیمهایی بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند. عملا انتظار دارند زندگی سطح درک آنها و نگاه آنها به زندگی باشیم. بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم. اما به این میارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگیها که با این توضیح خواستن ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفتهاند.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)