منشاء موفقیت بچه ها چیست ؟ اگر بدانیم بچهها دربارهی منشأ موفقیت خود چگونه فکر میکنند، میتوانیم موفقیت آنها را پیشبینی کنیم. کَرول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد پس از چند دهه توانست کشف کند که کودکان (و بزرگسالان) دربارهی موفقیت به دو شیوه فکر میکنند.
ماریا پاپووا این دو شیوه موفقیت را اینگونه شرح میدهد:
در «نگرش ایستا» اینطور فرض میشود که شخصیت، هوش و خلاقیت ما مواردی از پیش تعیینشده و ثابت هستند که ما به هیچ روشی قادر نیستیم آنها را تغییر دهیم، در این نگرش، موفقیت راهی برای اثبات هوش ذاتی فرد است. چرا که موفقیت میتواند برآوردی از میزان استعداد ذاتی او را در مقایسه با یک استاندارد ثابت به فرد ارائه کند. در نگرش ایستا، فرد تلاش شدید برای موفقیت و اجتناب از شکست به هر قیمت را به عنوان راهی برای حفظ احساس باهوش یا ماهر بودن خود انتخاب میکند.
اما در مقابل، فرد با داشتن «نگرش رشد» با چالشها شکوفا میشود و شکستها را نه به عنوان نشانهای برای هوش کم، بلکه تختهی پرشی میبیند که مشوق او برای رشد و گسترش تواناییهای حال حاضر اوست.
منشاء موفقیت بچه ها چیست ؟
در هستهی این دو نگرش، تمایز اصلی این است که دربارهی تاثیر ارادهی خودتان بر شکل دادن به تواناییهایتان چه نظری دارید. این دو دیدگاه همچنین اثر قدرتمندی بر کودکان به جای میگذارند، اگر به کودکی گفته شود چون بچهی باهوشی است در امتحان عالی عمل کرده است، این جمله نگرش «ایستا» را در او شکل خواهد داد. اما اگر به او گفته شود چون تلاش کرده موفق شده، این جمله نگرش «رشد» را در او شکل میدهد.
-
مادران بچههای موفق بیرون از خانه کار میکنند
بر اساس تحقیق دانشگاه کسبوکار هاروارد، منافع قابل توجهی برای کودکانی که مادران آنها بیرون از خانه کار میکنند وجود دارد. در این پژوهش مشخص شد دختران مادران شاغل مدت بیشتری به تحصیل ادامه میدهند، با احتمال بیشتری در سِمَتهای بالا مشغول به کار خواهند شد و به نسبت همسالان خود که مادران خانهدار داشتهاند ٪۲۳ بیشتر درآمد خواهند داشت.
پسران مادران شاغل در کارهای خانه و نگهداری از بچهها به فعالیت بیشتری گرایش دارند. در این تحقیق معلوم شد که این پسران در هفته، هفت ساعت و نیم بیشتر در نگهداری از بچهها و ۲۵ دقیقه بیشتر برای کارهای خانه وقت صرف میکنند.
کَتلین ال. مکگین گفت: «سرمشق بودن به وسیلهی کاری که انجام میدهید، فعالیتهایی که در آن دخیل هستید و آنچه به آن باور دارید، روشی است برای اشارهی عملی به چیزی که آن را خوب میدانید.»
او معتقد است: «چیزهای بسیار کمی وجود دارد که دانشمندان هم از آنها اطلاع داشته باشند و مانند بزرگ شدن توسط یک مادر شاغل، چنین اثر واضحی بر عدم برابری جنسیتی داشته باشند.»
-
از موقعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتری برخوردارند
متاسفانه یک پنجم کودکان آمریکایی با فقر بزرگ میشوند، که این فقر قابلیتهای بالقوهی آنها را به طور جدی محدود میکند. بر اساس گفتههای شان ریردن ، محقق دانشگاه استنفورد، «تفاوت بین موفقیتهای کودکان در خانوادههای با درآمد بالا و پایین، که در سال ۲۰۰۱ به دنیا آمدهاند نسبت به کسانی که ۲۵ سال قبل به دنیا آمده بودند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر است». این یعنی امروزه موفقیت کودکان بیش از گذشته تحت تاثیر طبقهی اجتماعی آنها قرار دارد.
دَن پینک نویسندهی کتاب «انگیزه» میگوید: «هر چه درآمد والدین بالاتر باشد، نمرات آزمون نهایی دبیرستان بچهها نیز بهتر خواهد بود.» او در وبسایت شخصی خود مینویسد: «در نبود آموزش همگانی و با وجود مداخلات آموزشی گران قیمت، طبقهی اقتصادی-اجتماعی است که بیشترین سهم را در موفقیت و عملکرد تحصیلی فرد دارد.»
برای اولین بار با انتشار مقالهای در سال ۱۹۶۰ بود که دیانا بامریند، محقق دانشگاه برکلی کالیفرنیا، متوجه وجود سه سبک متفاوت فرزندپروری در بین والدین شد:
آسانگیر: این والدین سعی میکنند تنبیهگر نباشند و کودک را بپذیرند. بر این اساس آنها کنترل و سختگیری خاصی بر فرزندان خود اعمال نمیکنند.
مستبدانه: این والدین سعی میکنند کودک را کنترل کرده و او را بر اساس یک سری دستورات معینِ تربیتی شکل دهند. در این روش والدین انتظار دارند کودک اجبار و دستورات آنها را بدون چون و چرا بپذیرد.
مقتدرانه: این والدین اگر چه سعی میکنند کودک را راهنمایی کنند، اما بر ایجاد رابطهی مناسب با کودک و هدایت بر اساس منطق نیز تکیه دارند. این والدین در مورد انتظاراتشان دلیل میآورند و حاضر به گفتگو هستند.
از بین این سه روش، رویکرد مقتدرانه مطلوب است. روشی که در آن کودک احترام به قانون را میآموزد، اما توسط آن سرکوب نمیشود.
-
پدر و مادرهای بچههای موفق به آنها میآموزند که جانسخت باشند
در سال ۲۰۱۳، آنجلا داکوُرث، روانشناس در دانشگاه پنسیلوانیا، برای کشف یک ویژگی شخصیتی قدرتمند که باعث موفقیت میشد، جایزهی «نابغه»ی مکآرتور را نصیب خود کرد. این خصوصیت «سختجان» بودن نام داشت.
داکورث سختجانی را «میل به حفظ تلاش و علاقه در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بلندمدت» تعریف کرده است. بین سختجانی با موارد زیر رابطه مستقیم وجود دارد: موفقیتهای تحصیلی، میانگین نمرات دانشجویان لیسانس دانشگاههای برتر امریکا، ماندگاری در دانشگاه نظامی وستپویت امریکا و رتبهی فرد در مسابقات ملی هجی کردن در امریکا.
سختجانی آموختن این نکته به بچهها است که آیندهای که قصد ساختنش را دارند، تصور کنند «و به آن تعهد داشته باشند.»
لا تعليق