عوامل خستگی زوجین
در سالیان اخیر، زمان هم نشینی مشترک اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر و رابطه کلامی آنان کاهش یافته است. افزایش ساعات کار مردان و اشتغال زنان از عوامل خستگی زوجین برای هم صحبتی است؛ چنانکه رسانهها هم زمینه هم صحبتی همسران را به شدت کاهش دادهاند. زندگی بدون تلویزیون همصحبتی زوجین را بیشتر، روابط اجتماعی را غنیتر و زمان مطالعه و امکان گفتگو را افزایش میدهد.
با وجود آنکه زنان، استعداد شگرف و مسئولیت مهمی در کنترل بحرانهای خانوادگی دارند؛ اما امروزه زن کمتر از گذشته میتواند آرامش روانی برقرار کند و از فشارهای زندگی بکاهد و از رویارویی با مشکلاتی چون بدخلقی، فقر اقتصادی و بیکاری همسر ناتوان است. گاه در چنین مواقعی با ایجاد فشار روانی، امکان موفقیت مرد در حل مشکلات را کاهش و زمینه آسیبپذیری او را افزایش میدهد.
عوامل خستگی زوجین
امروزه زن و مرد بیش از هر زمان دیگر از یکدیگر متوقعاند. و آمادگی برآوردن توقع یکدیگر را ندارند. زن و شوهر با وجود اینکه به هم علاقهمندند؛ اما راه ابراز علاقه را نمیدانند و از تحلیل شیوههایی که طرف مقابل برای اعلام محبت و یا بیان مقصود خود به کار میگیرد، عاجزند. مرد به دلیل آنکه با روانشناسی زن آشنا نیست،گمان میکند که اگر همسرش خواستههایش را صراحتاً بر زبان بیاورد هیچ مشکلی بوجود نخواهد آمد و زن نیز پیوسته از ضعف عاطفی و احساسی شوهر گلایه میکند.
آثار روابط ناکارآمد بین زوجین
ناکارآمدی روابط زن و شوهر در برقراری روابط خانوادگی و خویشاوندی نیز آثار خود را به وضوح نشان داده است. امروزه روابط خویشاوندی، بویژه ارتباط با خانوادهی شوهر تضعیف شده است و زنان بیشتر از گذشته احساس میکنند که خانواده همسر در زندگی آنان مداخله میکند. اینکه فرزندان رابطه بهتری با خویشان مادری برقرار میکنند میتواند نشانگر دغدغهی مادران در کنترل و جهتدهی ارتباط خانوادگی باشد؛ اما پدران کمتر نسبت به برقراری رابطه با طایفه خود حساسیت دارند.
میتوان گفت که همبستگی و ارتباطات قوی بر اساس احساس نیاز شکل میگیرد. هر چه احساس نیاز بیشتری به برخورداری از حمایت و هدایت دیگران داشته باشیم رابطهی بهتری با آنان برقرار میکنیم و سعهی صدر بیشتری در قبال ناملایمات رفتاری آنان نشان میدهیم. اگر تکنولوژیهای جدید رسانهای و اشتغال خارج از خانه، نیاز به هم صحبتی را در همسران کاهش دهد، آنان نیاز کمتری به ارتباط کلامی با یکدیگر احساس میکنند.
موارد تاثیر گذار در روابط زوجین
در این فرض که زن و شوهر ببینند که مکانیزمهای جدیدی، حمایت اقتصادی و معنوی آنان را بر عهده گرفتهاند، کمتر به برقراری ارتباط با طایفه اقدام میکنند. در حقیقت تلقی این است که سرنوشت اعضای طایفه مانند گذشته به هم گره نخورده است تا نیاز باشد به خاطر برقراری ارتباط هزینهی قابل توجهی پرداخت شود. مشکل، زمانی بیشتر میشود که یکی از زوجین به برقراری ارتباط با طرف مقابل یا با خویشان خود در سطح بالاتری راغب باشد؛ اما از طرف مقابل پاسخ مساعدی دریافت نکند.
موضوع دیگری که در روابط زوجین بسیار تأثیرگذار مینماید، نگرش آنان نسبت به فرزندآوری و فرزندداری است. در دهههای اخیر، علاوه بر کم شدن تعداد فرزندان خانواده، فاصله سن ازدواج تا تولد اولین فرزند نیز افزایش یافته است. با وجود آنکه فرزندان عامل مهمی در نشاط و استحکام روابط زوجین به شمار میروند، میتوان این عامل را علت بخشی از ناسازگاریها دانست. از سوی دیگر فرهنگ فرزندمحوری در کشور ما، میتواند آسیب زیادی به روابط زوجین وارد نماید با تولد فرزند توجه والدین، به ویژه مادر، بر فرزند متمرکز میشود و روابط زن و شوهری به حاشیه رانده میشود.
عوامل خستگی زوجین
بر خلاف گمان والدین، فرزندمحوری آثار سوئی بر ادبپذیری، حرفشنوی، مقاومت، سازگاری و استقلال فرزندان دارد. در حقیقت این همسران موفقاند که میتوانند والدین خوبی برای فرزندان خود باشند. روابط سرد زن و شوهر نیز خود عاملی برای توجه بیشتر به فرزندان میشود به گونهای که از روابط عاطفی گرم و حسادت برانگیز پدر و دختر میتوان احتمال داد که پدر از ارتباط با همسر احساس رضایت نمیکند.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)