تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

زیگموند فروید روان شناسی که نوآوری کرد

زیگموند فروید روان شناسی که نوآوری کرد

کسانی که با روان شناسی آشنایی دارند حتما در ارتباط با زیگموند فروید مطالبی را شنیده اند. فروید دانشمند اهل کشور جمهوری چک  و پایه گذار مکتب روانکاوی بود که بیشتر سال های عمر خود را در ایالات متحده آمریکا گذراند. البته این عصب شناس مشهور تنها زاده ی کشور جمهوری چک بود و ملیت اتریشی داشت.

زیگموند فروید در خانواده ای پر جمعیت و اصالتا یهودی که هشت فرزند داشت به عنوان فرزند اول به دنیا آمد. پدرش یاکوب فروید یکی از مردان غیر مذهبی بود که به خواندن تورات علاقه زیادی داشت. فروید در خانواده ای نسبتا فقیر که آن زمان تنها در یک اتاق سکونت داشتند به دنیا آمد. سپس به همراه یکی از برادران ناتنی خود به منچستر مهاجرت نمود و از مادر و خواهر برادر های خود دور ماند. زیگموند فروید و پیشرفت در روان شناسی

در سال ۱۸۸۱ در دانشگاه وین مشغول به تحصیل شد و در زمینه ی شناخت اختلالات مغزی و گفتار درمانی و همچنین شناخت بیماری نادر آروشا کالبد شناسی اعصاب میکروسکوپی در بیمارستان وین پرداخت. این مطالعات باعث بروز انگیزه های بیشتر در زیگموند فروید شد تا اینکه در سال ۱۸۸۵ تبدیل به استاد دانشگاه در رشته ی نوروپاتولوژی شد. همچنین کوشش وی باعث این شد که در سال ۱۹۰۲ به درجه ی پروفسوری برسد.

بعد ها فروید با ارائه ی نظریات مختلف در زمینه ی روانکاوی و شناخت انرژی روانی جنسی بیش از پیش اسم خود را بر سر زبان ها انداخت.

پایه گذاری و توسعه ی روانکاوی

روانکاوی نظریه ای درباره ی عملکرد ذهن و شیوه ی برخورد با تراوشات ذهنی بیمار است که توسط زیگموند فروید به دنیای روانشناسی معرفی شد. این روش روان درمانی بیشتر بر مبنای سیر در ضمیر ناخودآگاه عمل می کند و منشاء تمام درد ها و اتفاقات درونی و بیرونی روح انسان را ضمیر ناخودآگاه آن می داند. جان لاک اندیشمند و فیلسوفی بود که زیگموند فروید با الهام از او نظریه ی روانکاوی را ارائه کرد. لاک معتقد بود انسان ها مانند یک لوح نانوشته و پاک هستند؛ آن ها در بدو تولد هیچ ایده ای درباره ی بد یا خوب بودن ندارند و این مشاهدات عینی آن هاست که شخصیت آن ها را شکل می دهد.

همچنین جان لاک توجه زیادی به بخش ناهشیار مغز انسان داشت که زیگموند فروید معتقد بود منشاء تمامی عواطف و احساسات است؛ از آنجایی که این بخش از مغز ارتباط مستقیم با مطالب مرتبط با متافیزیک دارد او به مطالعه در این زمینه نیز پرداخت.

نظریات زیگموند فروید

بیشتر نظریات فرود حول محور بخش ناهشیار و ضمیر ناخودآگاه می گردد. فروید با مطالعه در خصوص شناخت روان انسان از کودکی تا بزرگسالی توانست نظریه ی رشد خود را با عنوان نظریه ی رشد روانی جنسی مطرح کند. فروید در این نظریه به معرفی لیبیدو پرداخت؛ لیبیدو همان انرژی روانی جنسی است که در مراحل مختلف رشد در کودک جایگاهش دائما تغییر می کند.

مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی در شرق تهران

مرحله ی اول رشد از نظر زیگموند فروید

مرحله ی اول در نظریه ی رشد فروید مرحله دهانی است؛ در این مرحله لیبیدو در دهان کودک قرار دارد و ارضای این انرژی جنسی توسط مادر کودک انجام می پذیرد. این فرآیند به این گونه است که مادر با شیر دادن به فرزند خود در واقع نیاز دهانی وی را ارضا می کند.

در صورتی که نیاز دهانی کودک ارضا نشود و یا به هر نحوی بیش از اندازه یا کمتر از آنچه باید باشد، کودک در بزرگسالی دچار بحران های شخصیتی می شود.

مرحله دوم رشد از نظر زیگموند فروید

مرحله ی دوم همزمان با گرفتن کودک از شیر آغاز می شود؛ این مرحله توام با آغاز یاد گرفتن نگه داشتن و عدم نگه داشتن مدفوع توسط کودک شکل می گیرد. فروید معتقد بود، چنانچه کودک با یادگیری رفتن به دستشویی مشکلی داشته باشد دو حالت ممکن است پیش بیاید.

اول این که این کار را در مکان و زمانی که والدین مشخص کرده است انجام ندهد؛ که در این صورت کودک در آینده شخصیت پرخاشگری خواهد داشت.

در حالت دوم کودک مدفوع خود را بیش از حد نگه می دارد و از این راه قصد دارد توجه والدین را بر خود جلب کند. این گونه کودکان احتمالا در آینده افرادی خسیس به شدت خشک و مقرراتی خواهند شد.

مرحله سوم از نظر زیگموند فروید

مرحله ی سوم مرحله ی آلتی است؛ در این مرحله انرژی روانی جنسی یا لیبیدو در اطراف آلت تناسلی کودک قرار دارد و این باعث می شود که کودک به فکر دست زدن و شناخت بیشتر آن می کند. در این مرحله واکنش تند والدین باعث سرکوب این انرژی می شود و عدم شناخت کودک در این باره ممکن است در آینده باعث بروز اختلالات جبران ناپذیری شود.

زیگموند فروید در این مرحله معتقد است که کودک تمایل به بودن در کنار والد غیر همجنس خود و دوری از والد همجنس خود را دارد که نام این اختلال را عقده ی ادیپ گذاشته است.

مرحله چهارم از نظر زیگموند فروید

در مرحله چهارم کودک پس از انحلال عقده ی ادیپ به یک آرامش نسبی می رسد و انرژی روانی جنسی فعالیت آنچنانی ندارد. فروید این مرحله را دوره کمون یا نهفتگی نامیده است.

مرحله پنجم از نظر زیگموند فروید

این مرحله در ابتدای بلوغ اتفاق می افتد و فرد با تغییرات اساسی در ظاهر خود مواجه می شود که این باعث می شود بحران های روانی و جنسی مختلفی برایش اتفاق بوفتد. عدم تثبیت در این مراحل و مراحل قبل باعث به وجود آمدن اختلالات خلقی و شخصیتی در بزرگسالی می شود.

 

 

پیام بگذارید

(0 دیدگاه)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *