چرا دچار کمبود اعتماد به نفس می‌شیم؟

چرا دچار کمبود اعتماد به نفس می‌شیم؟ کمبود اعتماد به نفس شما رو وارد بازی مقایسه کردن می‌کنه و مقایسه کردن مجددا اعتماد به نفستون رو پایین میاره. تصور می‌کنیم باید توی همه زمینه‌ها عالی باشیم، در غیر اینصورت یه آدم به درد نخور هستیم. اگر توی کودکی، اجازه استقلال رو بهمون ندن، توی بزرگسالی ما اعتمادمون به خودمون کمتر میشه.

چرا دچار کمبود اعتماد به نفس می‌شیم؟

هنوز استعداد و توانایی های خودتون رو کشف نکردید. وقتی تو یکی دو تا رابطه شکست می‌خورید فکر می‌کنید دیگه هیچکس شما رو دوست نداره. با افرادی در ارتباط هستید که دائم شما رو تخریب می‌کنن. بیشتر روی ظاهر خودتون تمرکز می‌کنید به رشد درونی هیچ توجهی ندارید.

افراد میتونن اعتماد بنفس هم دیگه رو کنترل کنند

کسایی که چند قدم جلوترن و روی اعتماد بنفس خودشون در زمینه ارتباطات کار کردن؛ میتونن میزان اعتمادبنفس افراد رو در مکالماتشون کنترل کنند. مثلا با لبخند نزدن یا لبخند زدن.  با باز کردن زمینه شوخی کردن یا بستن دست و بال طرف مقابل در شوخی کردن . در بازی زندگی یاد میگیری: اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه مثل آویختن به طنابی پوسیدست. یاد میگیری: نزدیکترین ها به تو گاهی میتوانند دورترین ها باشند. یاد میگیری : دیوار خوب است سایه درخت مطلوب است اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست.

اعتماد در رابطه سالم

رابطه سالم ترکیبی است از دوستی، اعتماد، احترام، عشق، مهربانی و پذیرش ارزشهای طرفین. اعتماد با فشار و زور ایجاد نمی‌شود، اعتماد وقتی ایجاد می‌شود که در جهت ارزش‌های شخص باشد، به خصوص وقتی که انتظارش را ندارد. اعتماد وقتی ساخته می‌شود که ما کار درست را انجام دهیم، علی الخصوص وقتی مجبور به انجام آن نیستیم. هرگز نمی تونی به کلمه ها اعتماد کنی. بعضی از مردم روی لب هاشون شکر دارن و توی قلبشون زهر.

به خودت اعتماد کن

گمشده نسل ما اعتماد است نه اعتقاد. اما افسوس  ‌دیگر نه بر اعتمادها اعتقادیست و نه بر اعتقادها اعتماد.کاملا آشکار است، آنها که به دیگران اعتماد ندارند همان هایی هستند که به خود اعتماد ندارند.️ با همه خوش برخورد باش. با چند نفر رفیق باش. به یه نفر اعتماد کن: خودت. انسان‌ها آرام آرام، باور نکردن، اعتماد نکردن، دوست نداشتن و شک مزمن را یاد می‌گیرند. چیزی که به آن «تجربه» می‌گوییم. انسان با تجربه انسانی است که ارتباطش با قلبش را از دست داده است.

دایره ی اعتماد چیست؟

گفت ببین برای آرامش خودت باید یه (دایره ی اعتماد) درست کنی. گفتم دایره ی اعتماد دیگه چیه؟ گفت برای اینکه اونایی که مهم هستن رو بزاری داخل اون دایره. کم اهمیت ترها رو بزار روی خط های دایره و اونایی که هم جز هیچ کدوم از دو تا دسته ی بالا نیستن رو بیرون دایره فرض کن. هر وقت هر کسی حرفی زد که اذیت شدی یا کاری کرد که خواستی عصبانی شی و روحت رو خسته کنی. ببین کجای دایره ات هستن؟ ببین جز افراد مهم تو هستن یا نه فقط صرفا آدم هایی هستن که میشناسی. ببین اصلا ارزش داره که حتی یه لحظه بخاطرشون ناراحت بشی و خودتو اذیت کنی یا نه؟ این دایره فرضی رو داشته باش و هر وقت نیاز بود اصلاحش کن این دایره همیشه تا ابد یه راز آرامشت می مونه.