تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

هراس معطوف به اجتماع

هراس معطوف به اجتماع

فرد مبتلا به هراس معطوف به اجتماع در جست وجوی شأن و مقام است. شأن و مقامی كه به قدرت منتهی می شود، چرا كه هر شأن واعتباری به ميزانی در بردارنده قدرت است . اما فردی كه دچار هراس پرخاشگرانه می شود خواهان قدرت تامه است، زيرا در فرهنگ او قدرت تقسيم ناپذير تلقّی شده و تقسيم آن بی معنی است .

او اگر صاحب تماميت قدرت نباشد خود را عاجز و ناتوان می بيند و اين شرايطی است كه او نمی تواند تحمل كند، هم چنان كه هيچ فرد ديگری نيز نمی تواند انكار شخصيت خود را بپذيرد ، « هراس پرخاش گرانه » به وجود هستی خودش اذعان نمی كند و به صورت هراس نيز ظاهر نمی شود، بلكه تجلّی آن به شكل« ترس هيجانی » است، برای رهايی از دست چنين هراسی، بايد به نابودی هر آنچه « هراس انگيز » است بپردازد . مسأله مهم اين جاست كه در اين فرد ترسو و بزدل هر چيزی به آسانی می تواند باعث هراس شود .

هدف فرد دارای هراس اجتماعی

نتيجه اين كه هدف ناخودآگاه چنين فرد ترسو و پرخاشگری، (برای اطمينان از امكان رهايی از هراس) تماميت قدرت و همتراز خداوند قادر شدن است او گوش به زنگ است تا هر عاملی كه ارزش ذاتی او را زير سؤال می برد و يا حتی در احساس او نسبت به شأن و منزلتش تزلزلی ايجاد می كند. نابود سازد و يا چنان مهارش كند كه برای ابد دست نشانده و اجير او شود . اراده قدرت طلب او حد و مرز نمی شناسد. حتی مرگ نيز نمی تواند تشنگی او به قدرت را كم كند.

هراس معطوف به اجتماع

چنين نقل می كنند كه حاكمی مستبد هر روز در اطراف قبرستانی كه دشمنان خود را در آن دفن كرده بود قدم می زد، چرا كه هنوز هم نگران دشمنی آن ها بود . او حاضر بود تمام عمر برای مرگ آنها عزاداری كند تا شايد به اين وسيله مطمئن شود كه آن ها واقعاً از بين رفته اند و هيچ خطری از ناحيه آنها او را تهديد نميكند. كسی كه واقعاً احساس ارزشمندی می كند و برای خود شأن و منزلتی قائل است كه حقيقتاً واجد آن است  با « هراس پرخاش گرانه »سر و كاری ندارد.

همين طور افرادی كه از ضعف ها و كمبودهای خود آگاهی داشته و آن ها را به طور مسالمت آميزی پذيرفته اند و در واقع به خود احترام می گذارند. آنان نيز در درونشان از هراس پرخا شگرانه خبری نيست. فردی كه از زندگی عادی راضی است و از هم سطح و هم طراز ديگران بودن خشنود است هراس پرخاشگرانه آزارش نمی دهد. هم چنين فردی كه به انسان ها علاقه مند و نوع دوست است از شرّ چنين مشكلی در امان می باشد.

فرد مبتلا به« هراس اجتماعی »موضوعی برای عشق ورزيدن ندارد .عشق به نوع بشريت، دوست يا آشنا و حتی نسبت به خويشتن در نظر چنين فردی موضوعيت ندارد و تمام نيرويی كه در دعوت به عشق و محبت و هرگونه پذيرش مثبت نهفته است، در وجود او صرف جست وجوی قدرت می شود. سرچشمه پويايی و حركت اين قدرت نيز تلاش بی وقفه او در انكار و نفی ضعف و ناتوانی است.

پیام بگذارید

(0 دیدگاه)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *