تحول در روابط زوجین
تحول در ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیشترین سهم را در مورد علل و عوامل تحول در روابط زوجین داشته است. البته از این نکته نباید نتیجه گرفت که تنها راه اصلاح وضعیت موجود، تحول در ساختارهاست. اگر چه ساختارها تأثیر تعیین کنندهای در شکلگیری وضعیت جدید داشتهاند؛ اما نباید حل مسئله را به راه حلهایی درازمدت و گاه غیرمقدور موکول نمود که نتیجه عملی آن اذعان به چاره نداشتن در وضعیت موجود و پذیرش تسلط آن باشد.
نظام تربیتی اسلام بر اراده آزاد انسانها مبتنی شده و فرد را نسبت به وضعیت خود مسئول شمرده است. با توجه به این نکته باید به دنبال رویکردی باشیم که در آن هم بر اصلاحات کلان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و هم بر نقش فرد در اصلاح سرنوشت خود و ضرورت آگاهی بخشی به فرد تأکید شود.
سوالات پیش شرط روابط زن ومرد
در حال حاضر چند پرسش اساسی پیش روی جامعه علمی و کارشناسی کشور است که پاسخگویی به آن پیششرط اصلاح عینی روابط زن و مرد در خانواده است:
الف: آیا میتوان برای جوانان ایرانی الگوی جدیدی از سبک زندگی طراحی نمود که همزمان آموزههای دینی، دستاوردهای مثبت و سازنده بشری و ویژگیهای جامعهی ایرانی را بازتاب دهد و زمینه مساعدی برای همزیستی زن و شوهر در خانواده ایجاد نماید؟
ب: مسئولیت نظام اسلامی در اصلاح ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر اساس الگوی خانوادهگرا چیست و اصول و سیاستهای خانوادهگرایانه حاکم بر اصلاحات کلان کدامند؟
ج: چگونه میتوان مطالبات جوانان ایرانی را به سمت شکلگیری خانوادهی اسلامی و افزایش سازگاری و کارآمدی زوجین، مدیریت نمود؟
د: الگوی همزیستی زناشویی که بر اساس نگاه دینی دو عنصر کارآمدی و رضایتمندی را بر اساس نگاه دینی مورد توجه قرار دهد کدام است؟
ه: شیوه زندگی متمدنانه در عصر حاضر، در این فرض که به هر دلیل اصلاح ساختارها ممکن نباشد چیست و چگونه میتوان در این مسیر سنگلاخ به گونهای زیست که هم آموزههای اسلامی را در حد مقدور مورد توجه قرار داد و هم از تعارضات ناشی از اقتضائات زندگی مدرن و زیست اسلامی تا حد مقدور، جلوگیری نمود؟
تحول در روابط زوجین
و: با توجه به این که در عصر جهانی شدن، بیشترین مقاومتها از سوی کلونیها و مجتمعها مشاهده میشود، چگونه میتوان از خانوادههای ایرانی اجتماعاتی را تشکیل داد که هستههای مقاومت کارآمدی در برابر تغییر سبک زندگی و تحولات فرهنگی باشند، هویت دینی و ملی خود را حفظ کنند و کارآمدتر شوند؟ در این زمینه آشنایی با تجربیات گروهها و هستههای خانوادهگرا در کشورهای مختلف مؤثر خواهد بود.
برخی از این گروهها به منظور مقاومت سازنده فعالیتهای مهمی انجام دادهاند. به عنوان نمونه میتوان به جریان آموزش در خانه، در آمریکا از دههی ۱۹۷۰ اشاره کرد. والدین آمریکایی به منظور انتقال ارزشهای مورد نظر خود به فرزندان، آموزش آنان را در خانه بر عهده گرفتهاند. هماکنون تعداد چنین افرادی که در خانه آموزش میبینند به ۲ میلیون نفر رسیده و آنان مقامات دولتی را مجاب کردهاند که قوانینی برای به رسمیت شناختن این آموزشها تدوین کنند. نتایج خیرهکننده است و بسیاری از این افراد جزو موفقترین دانشآموزان هستند.
این افراد برای سومین سال پیاپی در آزمون کالج آمریکا (Act) رتبههای بالاتری از همسالان خود کسب کردهاند. والدین اظهار کردهاند که این آموزش آنان را قادر میسازد که زندگی صحیح را به فرزندانشان آموزش دهند و آنان را به مذهب هدایت کنند. بومیسازی چنین تجربیاتی میتواند خانوادهی ایرانی را در تربیت فرزندانی که در آینده روابط زناشویی و اجتماعی موثری داشته باشند، توانمند سازد.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)