تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

احساس حقارت چیست؟

احساس حقارت چیست؟

احساس حقارت چیست؟ احساس حقارت يكی از نخستين جاذبه هايی است كه انسان از بدو تولد با آن روبروست . منشاء اين احساس، ناتوانی اوليه انسان و در مرحله بعدی نقص های جسمانی، تحقيرها، تمسخرها و برخوردهايی است كه نخست در خانواده و سپس در جمع دوستان، هم بازی ها و نظام مدرسه و … تجربه می كند.

تا اينجا، مسأله كاملاً طبيعی است و همه انسان ها چنين احساسی را كم و بيش تجربه می كنند. آنچه در اين فرآيند غيرطبيعی و نابهنجار محسوب می شود تبديل اين احساس به عقده حقارت است. بدين معنا كه فرد برای رفع اين نقص ها و ضعف ها و كاهش احساس حقارت به جست وجوی جبران ناتوانی ها و نقص ها برخواهد آمد . حال اگر راه های سالم و سازنده به او نمايانده شود، يا برايش مهيا شوند (از قبيل تدارك ايجاد رغبت های اجتماعی كه فرد خود را در اجتماع و سهيم با ديگران حس كند)، فرد از طريق راه های جبرانی سالم در يكی از فرايندهای جبرانی و سازنده سرمايه گذاری كرده و با پيشرفت در آن و دست يابی به موفقيت و دريافت تشويق و ترغيب احساس حقارت را به احساس تفوق تبديل می كند.

تبدیل احساس حقارت به عقده حقارت

چنانچه مربيان اوليه (والدين و سيستم تربيتی ) فرد را جدی نگرفته، يا راه های سالم جبران را به او ننمايند، يا زمينه و بستر جبران های سالم و سازنده فراهم نباشد، اين احساس، به عقده حقارت تبديل شده و در اينجاست كه فرد برای جبران آن به هر وسيله ای متوسل می شود كه در اكثر موارد راه های غيرسالم و بعضاً ضداجتماعی است . مقوله بزه كاری، رفتارهای پرخاشگرانه ضداجتماعی و سوء استفاده از موقعيت و قدرت شخصی به هنگام برخورداری از آن نيز از همين آبشخور آب ميخورد.

در نظريه آدلر شخصيت هر فرد حول محور« هدف غايی » كه او برای خودش در نظر گرفته وحدت پيدا می كند و تمامی رفتارهايش در راستای تبديل احساس حقارت به برتری است. به بيانی ديگر هدف غايی هر فرد نوعی برتری طلبی است . كه برای هر كسی اين برتری طلبی، شكل و محتوا و نوع خاص خودش را دارد . از طرفی ديگر
سبك زندگی هر فردی نيز نقشه چگونگی حركت از احساس حقارت به سوی احساس برتری با حركت از احساس منفی به احساس مثبت است .

احساس حقارت چیست؟

بنابراين تمامی رفتارها، واكنش ها و عناصر شخصيت هر فرد را بدين طريق می توان شناسايی و پيشبينی كرد. در پرتو اين تئوری، آدلر چگونگی تكوين استبداد و خود كامگی را چنين تبيين می كند كه فرد مستبد و خودكامه، خويشتن تحقيرشده ای است كه بنابر دلايل متعدد خانوادگی، تربيتی و اجتماعی احساس خود كم بينی در او به عقده حقارت تبديل شده و به دليل نبودن رغبت های اجتماعی در او هيچ گونه همدلی و احساس مشاركتی با ديگران ندارد . بر اين اساس او همواره وجهه همتش متوجه جبران اين كاستی بوده و دائماً در جست وجوی فرصتی است تا از خفّت حقارت درونی نجات يابد .

بنابراين همه رفتار، كردار، انديشه و سبك و سياق زندگيش نيز در همين راستا سازمان می يابد . چنين فردی وقتی بر كرسی قدرت می نشيند، اگر چه عناصر قدرت بيرونی را در اختيار دارد، اما در درون خود شخصيتی حقير و ناچيز را حس می كند. او برای اين كه خود را در موضع مثبت و برتری حس كند لازم می بيند كه ديگران مهتری و تفوق او را تأييد كنند و لازمه جنين امری آن است كه ديگران در برابر او كوچك و حقير باشند.

نتیجه

او اگرچه بر عرصه قدرت تكيه زده، اما چينی نازك احساس ارزشمندی درونی و احترام به خويشتن در او بسيار شكننده بوده و با كوچك ترين تلنگری ترك برمی دارد. از اين روست كه معمولاً حاكمان خودكامه هيچ گونه انتقادی را بر نمی تابند و هيچ نوع استقلال عدم تبعيت و يا اظهار نظر مخالف رأی خود را نمیتوانند تحمل كنند . چرا كه آن را به معنای خُرد و ناچيز بودن خود تعبير می كنند.

پیام بگذارید

(1 دیدگاه)

  • رسول

    هر چی گفت حقیقت داشت

  • نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *