چطور با بچهها رفتار کنیم؟ توی این روزها چطور با بچههایمان حرف بزنیم؟ خیلی از پدر و مادرها این روزها با یک سوال فراگیر مواجه هستند. اینکه توی این شرایط سخت، چطور با بچهها رفتار کنیم؟ حرف بزنیم یا نزنیم؟ از جنگ به آنها چیزی بگوییم یا نگوییم؟
چطور با بچهها رفتار کنیم؟
واقعیت این است که الان یک دوراهی بزرگ جلوی خیلی از افراد قرار گرفته است. از یک طرف میخواهیم بچههایمان را محافظت کنیم، چون حس میکنیم روحیهی شکنندهای دارند و اخبار و فشارهای روانی ممکن است به آنها آسیب بزند. از طرف دیگر، یک عده معتقدند که این روزها، فرصت خوبی است برای تقویت ویژگیهایی مثل شجاعت، غیرت، حس مسئولیت و دلبستگی به وطن.
راه درست کدام است؟
آیا باید یک دیوار بلند دور بچهها بکشیم که چیزی نفهمند؟ یا باید از اول، همه چیز را شفاف برایشان توضیح بدهیم؟ یک نکته مهم این است که حفاظت کامل از بچهها در برابر اخبار و واقعیتها، شاید راه حل واقع گرایانه ای نباشد. چون بالاخره می شنوند، می بینند، سؤال می پرسند.
اتفاقاً تاریخ خود ما هم پر از بچه هایی که در شرایط سخت بزرگ شدند و قوی تر از هم سن و سال های خودشان رشد کردند. بچههای جنگ هشت ساله ایران، کودکان یمنی، لبنانی، فلسطینی… اینها فقط قربانی نبودند. خیلیها قهرمان بودند. عطش زندگی داشتند، انگیزه داشتند، و یاد گرفتند در سختیها هم می شود رشد کرد.
آیا جزئیات را بیان کنیم؟
اما این اصلا به این معنا نیست که باید جزئیات ترسناک را سر بچه بریزیم. اصل ماجرا این است که با زبان خودشان با آنها حرف بزنیم. کمکشان کنیم بفهمند چی دارند می بینند و می شنوند. چون چیزی که نفهمیده بماند و برایشان هضم نشود، بیشتر اذیتشان می کند.
مثلا خیلی فرق داره که یک بچه فقط بشنود “جنگه”، با اینکه برایش توضیح بدهیم “ما الان داریم از خودمان دفاع می کنیم. از خانه مان، خانواده مان، خاکمان محافظت می کنیم.” طبیعتاً این مدل حرف زدن برای بچه های بزرگ تر راحت تر است. ولی بچه های کوچک تر چی…؟
چطور با بچهها رفتار کنیم؟
اینجا یه نکته خیلی مهم که باید به آن توجه کنیم این است که هیچ فرمول طلایی و جادویی برای حرف زدن با همه بچه ها وجود ندارد.
چطور با بچهها رفتار کنیم؟ هیچ کس اندازه ی پدر و مادر نمی تواند حال و روحیه ی بچه اش را بشناسد. هیچ روان شناسی اندازهی خود شما از ترس ها، حساسیت ها و علایق بچه تان خبر ندارد. پس شاید بهتر باشد به جای اینکه مدام دنبال نسخه ی آماده باشیم، روی همین شناخت خودمان از بچه تمرکز کنیم.
اول از همه باید آرام باشیم.
خونسرد باشیم. بعد خوب گوش بدهیم. ببینیم بچه چی دیده، چی شنیده، چی فکر می کند. بعدش سعی کنیم براساس آن، یک مدل حرف زدن متناسب با خودش پیدا کنیم. یک نکته خیلی کلیدی دیگر شاید این وضعیت قرار است یک مدت طول بکشد. شاید اثرات آن روی زندگی روزمره مان بیشتر هم شود.
چطور با بچهها رفتار کنیم؟ اگر بچه هایمان را بدون هیچ آمادگی ذهنی وارد این دوره بکنیم، ممکن است ضربه ی سنگین تری بخورند. پس شاید بهتر باشد کم کم با زبان خودشان، یک تصویر درست و واقع بینانه از دنیا برایشان بسازیم. نه یک تصویر وحشتناک و بی پناه، نه یک دنیای مصنوعی و دروغی. چیکار کنیم که بچههایمان غرق اضطراب و تنهایی نشوند؟ یک قدرت فوق العاده ای درون بچه ها است که اغلب از آن غافل هستیم.
چطور با بچهها رفتار کنیم؟
یک قدرتی که اگر درست و غیرمستقیم تقویتش کنیم، خودش به یک واکسن ذهنی برای بچهها تبدیل می شود. چیزی که کمکشان می کند ذهنشان را از فشار و اضطراب های محیط نجات بدهند و به جایش در یک دنیای درونی امن، پناه بگیرند.
چطور با بچهها رفتار کنیم؟ این قدرت، قدرت خیال پردازی است. بچهها این توانایی را دارند که از دل شلوغ ترین و نگران کننده ترین اتفاقها، برای خودشان یک دنیای خیالی بسازند و در این دنیا، همه چیز به شکل دیگری معنا پیدا میکند.
ترسها کوچک می شوند، خودشان بزرگترین قهرمانهای روی زمین اند و حتی صداهای انفجار میتواند به صدای یک بازی هیجان انگیز تبدیل شود.
لا تعليق