نظریه مارگارت مالر چیست؟ نظریه مالر زاییده ذهن مارگارت مالر روانپزشک است. کار او بر فرآیند جدایی- تفرد کودکان متمرکز است، جایی که آنهااز یک رابطه همزیستی با مادر به حالتی مستقل تر تبدیل می شوند.
نظریه مارگارت مالر
مارگارت مالر ( Margaret Mahler ) ( ۱۸۹۷–۱۹۸۵ ) یک روانشناس و روانکاو مجارستانی- آمریکایی بود که به دلیل نظریههایش در مورد رشد روانی- اجتماعی کودکان، به ویژه مراحل جدایی- تفرد ( Separation-Individuation Theory ) مشهور است. کارهای او تأثیر عمیقی بر روانشناسی رشد و روانکاوی کودک گذاشت.
گذری بر زندگی نامه مالر
مارگارت مالر متولد ۱۸۹۷ در مجارستان، در یک خانواده یهودی بود. او در رشته پزشکی در دانشگاه تحصیل کرد و بعدها به روانکاوی علاقه مند شد. مالر تحت تأثیر فروید و نظریههای روانکاوی قرار گرفت. سپس به آمریکا مهاجرت کرد و در مؤسسات مهمی مانند مرکز کودک فیلادلفیا و کالج پزشکی آلبرت انیشتین فعالیت کرد. تحقیقات مارگارت مالر بر روی کودکان و رابطه مادر- کودک متمرکز بود.
نظریه جدایی- تفرد ( Separation-Individuation Theory )
مالر معتقد بود که رشد روانی سالم کودک به فرآیند جدایی از مادر و شکل گیری هویت مستقل بستگی دارد. او این فرآیند را به چند مرحله تقسیم کرد:
-
مرحله اوتیستیک طبیعی (۰–۱ ماهگی )
در این مرحله نوزاد به دنیای بیرون آگاهی ندارد و بیشتر در حال خواب و تغذیه است و نیازهای او کاملاً وابسته به مادر است.
-
مرحله همزیستی (۱–۵ ماهگی )
در مرحله همزیستی کودک و مادر یک “واحد” به نظر می رسند. نوزاد هنوز مرزی بین خود و مادر نمی شناسد.
نظریه مارگارت مالر
-
مرحله جدایی- تفرد ( ۵ ماهگی تا ۳ سالگی )
مرحله جدایی – تفرد خود به چهار زیر مرحله تفکیک، تمرین، بازگشت نزدیک شدن، تثبیت فردیت تقسیم میشود:
الف. تفکیک ( ۵–۹ ماهگی )
در مرحله تفکیک کودک کم کم متوجه می شود که موجودی جدا از مادر است. او به چهره مادر و غریبه ها واکنش متفاوت نشان می دهد.
ب. تمرین ( ۹–۱۴ ماهگی )
در این مرحله کودک شروع به حرکت (خزیدن، راه رفتن) می کند. کم کم از مادر فاصله می گیرد اما هنوز برای امنیت به او باز می گردد.
ج. بازگشت نزدیک شدن ( ۱۴–۲۴ ماهگی )
در مرحله بازگشت کودک متوجه خطرات دنیای بیرون می شود و اضطراب جدایی دارد. کودک مدام به مادر “برمی گردد” تا مطمئن شود حضور دارد.
د. تثبیت فردیت ( ۲۴–۳۶ ماهگی )
در آخرین مرحله یا تثبیت فردیت که در دو تا سه سالگی شکل می گیرد کودک هویت مستقل پیدا می کند و می تواند زمان بیشتری را بدون مادر بگذراند.
چرا مالر این نظریه را مطرح کرد؟
۱. مشاهده کودکان و مادران: مالر با مطالعه رفتار کودکان متوجه شد که رشد سالم نیازمند تعادل بین وابستگی و استقلال است.
۲. تأثیر روانکاوی: مارگارت مالر تحت تأثیر فروید بود اما معتقد بود رشد روانی فقط به غرایز جنسی محدود نمی شود، بلکه رابطه مادر-کودک نقش کلیدی در رشد روانی کودک دارد.
۳. درمان کودکان با اختلالات روانی: مالر متوجه شد برخی مشکلات روانی ( مثل روان پریشی کودکی ) ناشی از اختلال در فرآیند جدایی- تفرد است.
اهمیت نظریه مالر
فرآیند جدایی- تفرد سهم کلیدی مارگارت مالر در زمینه روانکاوی رشدی است. به عنوان چارچوبی از رشد اولیه کودکی، ظهور احساس خودمختار کودک را در رابطه با در دسترس بودن عاطفی یک مراقب اولیه توصیف می کند.
این نظریه به روند درمان اختلالات شخصیت مرزی و وابستگی شدید کمک می کند. و تأثیر به سزایی بر روان درمانی کودک و مشاوره والدین داشته است. همچنین نظریه مالر نشان داد که دلبستگی ایمن چقدر در رشد سالم مؤثر است.
نظریه مارگارت مالر
به طور خلاصه، مارگارت مالر ثابت کرد که رشد روانی سالم نیازمند حمایت والدین برای استقلال تدریجی کودک است. اگر این فرآیند مختل شود، ممکن است فرد در بزرگسالی دچار مشکلات عاطفی یا شخصیتی شود.
لا تعليق