تفاوت هوش و تفکر

تفاوت هوش و تفکر


هوش چیست؟ در دیدگاه پیاژههوش چگونه توضیح داده شده است. تفاوت هوش و تفکر در چیست؟ ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی، هوش را به عنوان “توانایی سازگاری با محیط” تعریف می کند. از نظر او، هوش یک فرآیند پویا و انطباقی است که به فرد کمک می کند تا بین خود و محیط تعادل برقرار کند.

تفاوت هوش و تفکر

پیاژه هوش را نه یک ویژگی ثابت، بلکه یک ساختار شناختی در حال رشد می داند که از طریق تعامل فرد با محیط شکل می گیرد و تکامل می یابد. به گفته پیاژه، هوش از دو فرآیند اساسی تشکیل شده است. اولین فرایند جذب (Assimilation) است جذب به معنی تفسیر اطلاعات جدید بر اساس دانش و تجربیات قبلی است. فرآیند دوم انطباق (Accommodation) که به معنی تغییر ساختارهای ذهنی برای پذیرش اطلاعات جدید می باشد. تعادل بین این دو فرآیند (تعادل ‌جویی یا Equilibration) پایه رشد شناختی است.

 مقایسه هوش و تفکر در نظریه پیاژه

  • هوش یک توانایی کلی برای سازگاری با محیط است. در صورتی که تفکر یک فرآیند خاص ذهنی برای پردازش اطلاعات است.
  • هوش بیشتر عملی و انطباقی است (مثل حل مسئله). ولی تفکر بیشتر انتزاعی و تحلیلی است (مانند استدلال منطقی).
  • هوش در تعامل مستقیم با محیط رشد می کند. در صورتی که تفکر می تواند مستقل از محیط و در سطح نظری اتفاق بیفتد.
  • هوش شامل ساختارهای شناختی (طرحواره‌ ها) است. تفکر شامل فرآیندهای ذهنی مانند تحلیل، ترکیب و قضاوت است.
  • در نظریه پیاژه، هوش مبنای رشد شناختی است در صورتی که تفکر یکی از ابزارهای هوش برای پردازش اطلاعات است.

تفاوت هوش و تفکر

  • هوش یک ظرفیت کلی برای یادگیری و سازگاری است، در حالی که تفکر ابزاری است که هوش از آن برای پردازش اطلاعات استفاده می کند.
  •  در تفاوت هوش و تفکر، هوش شامل تعامل فعال با محیط است، اما تفکر می تواند درونی و بدون نیاز به محیط خارجی باشد.

 مراحل رشد هوش از دیدگاه پیاژه

پیاژه رشد هوش را در چهار مرحله توضیح می دهد:

۱. حسی- حرکتی (۰-۲ سال)

  • یادگیری از طریق حواس و حرکات فیزیکی.
  • رشد مفهوم پایداری شیء (اشیاء حتی وقتی دیده نمی شوند وجود دارند).

۲. پیش‌ عملیاتی (۲-۷ سال)

  • رشد زبان و تفکر نمادین، اما هنوز منطق کامل نیست.
  • خود محوری (دشواری در درک دیدگاه دیگران).

۳. عملیات عینی (۷-۱۱ سال)

  • توانایی تفکر منطقی درباره امور ملموس.
  • درک بقا (مثلاً مقدار آب در ظروف مختلف یکسان است).

۴. عملیات صوری (۱۱ سال به بالا)

  • توانایی تفکر انتزاعی و فرضیه ‌پردازی.
  • حل مسئله به روش علمی و استدلال منطقی.

رابطه هوش و تفکر در نظریه پیاژه

از دیدگاه پیاژه هوش یک سیستم انطباقی است که فرد را قادر می سازد تا با محیط تعامل داشته باشد. تفکر نیز یکی از ابزارهای هوش است که برای پردازش اطلاعات استفاده می شود. بنابر این رشد هوش منجر به پیشرفت در تفکر می شود (مثلاً گذر از تفکر عینی به تفکر انتزاعی). پیاژه بیشتر بر فرآیندهای شناختی تأکید دارد تا هوش به عنوان یک ویژگی ثابت (مانند نظریه‌های روانسنجی).

تفاوت هوش و تفکر

به طور خلاصه، هوش ظرفیت یادگیری، درک و سازگاری است، در حالی که تفکر فرآیند استفاده از این ظرفیت است. هوش مانند اسب بخار یک موتور است و فکر کردن مانند این است که آن موتور چقدر خوب تنظیم شده است. یک فرد می تواند هوش بالایی داشته باشد اما یک متفکر ضعیف باشد و بالعکس.

در اصل، در بیان تفاوت هوش و تفکر باید بگوییم هوش چیزی است که شما دارید، در حالی که تفکر کاری است که با آنچه دارید انجام می دهید. ممکن است فردی بسیار باهوش باشد (موتور قدرتمندی داشته باشد) اما مهارت های فکری خوبی نداشته باشد (راننده ضعیفی باشد) که منجر به تصمیم گیری یا حل مسئله ناکارآمد می شود.  از دیدگاه پیاژه، هوش یک فرآیند پویا و انطباقی است که از طریق تعامل با محیط رشد می کند، در حالی که تفکر ابزاری شناختی برای پردازش اطلاعات در این فرآیند است.

لا تعليق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *