تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

مسیر درست سرنوشت

مسیر درست سرنوشت

هر چه زودتر خواست خودت را تسلیم اراده ی او کنی، شرایطت بهتر خواهد گشت. تو هیچ چیزی را با این کار از دست نخواهی داد. بلکه در مسیر درست سرنوشت خود قرار می گیری، زندگی ای که «او» برایت طراحی کرده است، زندگی ای که بیش از حد تصورت سرشار از نعمت است. تو عاشق «او» هستی، چون «او» اول عاشق تو بوده است.

مرد جوانی یک بار به من گفت که چطور سالیان سال به طور جدی با مشکل مواد مخدر دست و پنجه نرم می کرده است. روزی او با چند تن از دوستانش میهمانی گرفته بود و به طور اتفاقی چند نوع ماده ی مخدر مختلف را با هم مصرف کرد. او به قدری زیاده روی کرد که دوستانش نگران او شدند. آنها با خودشان گمان کردند که او حتماً یا از هوش خواهد رفت و یا با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. اما آن مواد هیچ اثری روی او نگذاشتند. گویا آنها همه ی قدرتشان را نسبت به او از دست داده بودند. او گفت :«جول، من امروز به کلیسا آمده ام، چون مرد خیلی خوش شانسی هستم که از آن ماجرا جان سالم به در بردم من به او همان چیزی را گفتم که به شما هم میگویم. ».

لطف و رحمت خداوند

این خیلی بیشتر از شانس است؛ این لطف و رحمت خداست. گاهی اوقات تو حتی برای این که هنوز هم زنده هستی باید شاکر خداوند باشی. سرطان نتوانست تو را از پای درآورد. آن طلاق، مشکلات حقوقی، ورشکستگی نتوانستند کار تو را بسازند. شاید کسی بوده است که سعی داشته است زیرآب تو را بزند، اما موفق نشده است. دشمنان، منتقدین و مخالفان تلاش کردند که تو را به پایین بکشند، تا میتوانستند کوشیدند که تو را بد جلوه دهند، اما حتی نهایت تلاش آنها هم برای زمین زدن تو کافی نبود. تو هنوز هم پا بر جا هستی، هنوز قدرتمندی، هنوز هم لبخندت را بر لب داری. آنها نتوانستند تو را از پای درآورند. تو زمین خوردی، اما دوباره برخاستی. تو از شکست عاطفی گذر کردی، اما تلخ نشدی و رو به جلو حرکت کردی.

مسیر درست سرنوشت

وقتی که پدرم، پسر کوچکی بود، در یک آتش بزرگ افتاد. آن آتش بایستی جان او را میگرفت، اما آتش نتوانست او را نابود کند. او در زمان رکود بزرگ اقتصادی آمریکا بزرگ شد، تقریباً بدون هیچ دارایی، اما فقر هم نتوانست او را از پای دربیاورَد. وقتی که مرد جوانی بود، ازدواج اولش با شکست مواجه شد. به او گفته شد که از این پس هرگز نخواهد توانست که به عنوان کشیش موفقی در کلیسا فعالیت کند، اما طلاق هم نتوانست او را نابود سازد.

سالها بعد، برخی از دوستانش علیه او جمع شدند و از او درخواست کردند که کلیسایش را ترک کند، اما خیانت نیز نتوانست او را نابود کند. او در بیشتر طول زندگی اش دچار فشار خون بالا بود، اما آن نیز نتوانست او را نابود کند. او مجبور بود که برادرم، پاول را در شرایط بسیار سختی بزرگ کند، اما آن سختیها نتوانستند او را از پای در بیاوردند.

پیام بگذارید

(0 دیدگاه)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *