تهران – خیابان پیروزی ، روبروی خیابان پنجم نیرو هوایی (روبروی مترو نیرو هوایی) ، مجتمع نسیم ، طبقه اول ، واحد 1

clinicbina@

تلفن تماس : ۷۷۴۶۸۴۱۸-۰۲۱

كيفيت گفتگو را بهبود بخشيد

كيفيت گفتگو را بهبود بخشيد

سميرا و حميد به دليل كار پر مشغله، در پايان هر روز بسيار خسته بودند . يك شب حميد زودتر از سميرا به خانه آمد و مشغول خواندن روزنامه در حالی كه منتظر همسرش بود، شد . او فكر می كرد : “من بسيار خسته ام، فكر می كنم او هم خسته باشه ! دوست دارم امشب با او برای شام بيرون بريم و كمی آرامش پيدا كنيم”  عواملی وجود دارند كه می توانند بر كيفيت گفتگو تاثير بگذارند. چنان چه از تأثير آنها آگاه باشيد ، می توانيد كيفيت گفتگو را بهبود بخشيد ، در غير اين صورت آنها می توانند شما را به سمت سوء تفاهم بكشانند.

كيفيت گفتگو را بهبود بخشيد

آيا تا كنون متوجه شده ايد كه آن چه ديگری می شنود، می تواند بسيار متفاوت از آن چيزی باشد كه سعی داشتيد بگوييد؟ فردی ممكن است چيزی را بگويد كه فكر ميكند آزارنده نيست، اما همسرش ناگهان به او حمله می كند. ممكن است همسری سؤالی بكند، مثلا “برای شام چی ميل داری؟ ” و همسرش شروع كند به شكايت در مورد اينكه او سهم خودش را از كارها انجام نمی دهد! همه ما ناكامی حاصل از سوء تفاهم را تجربه كرده ايم. ممكن است فكر كنيد صريح هستيد، اما به نظر می رسد طرف مقابل ، كلام شما را نمی گيرد . يا شايد شما مطمئن هستيد كه می دانيد او ديروز چه گفته است، اما امروز چيزی را ميگويد كه كاملاً متفاوت از ديروز است.

ادامه داستان:

حميد: (فكر می كرد كه دوست دارد با همسرش برای شام بيرون بروند ) امشب برای شام چه كنيم؟
سميرا: (می شنود “چه موقع شام آماده می شود؟”) چرا هميشه من بايد شام درست كنم؟ من هم مثل تو سخت كار ميكنم.
حميد: (پاسخ او را به عنوان حمله ای به خودش دريافت می كند و فكر می كند چرا او هميشه اين قدر منفی است؟) من هم هفته پيش شام درست كردم!
سميرا: (چرخه منفی ادامه می يابد زيرا سميرا حس می كند همه كارهای خانه ر ا، او انجام می دهد) آوردن همبرگر و سرخ كردن اون، شام پختن نيست، حميد آقا!

حميد: (با ناكامی، دست می كشد) پاك فراموش كردم، اصلاً نمي خواستم با تو بيرون برم.
سميرا: (گيج شده، به ياد نمی آورد كه او چيزی در مورد بيرون رفتن گفته باشد ) هرگز به من چيزی در مورد بيرون رفتن نگفتی؟
حميد: (واقعاً احساس خشم می كند) بله گفتم، ازت پرسيدم برای شما كجا می خوای بريم، تو واقعاً بداخلاقی!
سميرا: من بداخلاقم؟ تو هرگز چيزی در مورد بيرون رفتن نگفتی.
حميد: گفتم!
سميرا: بله تو هرگز اشتباه نمی كنی، می كنی؟

نتیجه

ديديد كه چه طور بعد از ظهر آنها خراب شد . حميد ايده جالب و مثبتی داشت ، اما تعارض، بعدازظهر آنها را خراب كرد . او نتوانست پيامش را به طور روشن به سميرا انتقال دهد . اين كار فضا را برای تفاسير باز كرد و سميرا نيز تفسير كرد. سميرا تصور كرد و نگفت كه حميد دارد از او تقاضای پختن شام می كند. اين نوع سوء تفاهم د ر روابط بسيار شايع و فراوان است . بسياری از بزرگ ترين مشاجرات با سوء تفاهم يكی در مورد منظور ديگری آغاز می شود و سپس حملات خشم آميز را برمی انگيزد.

پیام بگذارید

(0 دیدگاه)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *