والدین دارای کودکان موفق
همهی پدرومادرها دلشان میخواهد بچههایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوقالعادهای انجام دهند. اما چطور والدین دارای کودکان موفق شوند؟ اگر چه برای بزرگ کردن یک بچهی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیشبینی میکنند در این راه موفق میشوید.
جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد. در ادامه به ویژگیهایی میپردازیم که پدران و مادران کودکان موفق در آن اشتراک دارند:
والدین دارای کودکان موفق
۱. بچهها را به انجام کارهای روزمرهی خانه وادار میکنند
جولی لیثکات-هیمز ، مشاور اسبق سال اولیهای دانشکده استنفورد و نویسندهی کتاب «چگونه یک انسان بالغ تربیت کنیم» حین یکی از برنامههای سخنرانی تدتاک میگوید: «اگر بچهها ظرف نمیشویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام میدهد.»
او اضافه میکند: «و اینگونه است که بچهها شانه خالی کردن از انجام کارها را میآموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجهی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز میمانند.»
لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچههایی که کارهای خانه را انجام میدهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته میشوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصا تقلا کردن را تجربه کردهاند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و میتوانند به طور مستقل وظایفی را عهدهدار شوند.
این محقق سخن خود را به پشتوانهی بلندمدتترین «مطالعهی طولی» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بیان میکند. مطالعهی طولی نوعی تحقیق است که در آن موارد مورد مطالعه، طی زمانی طولانی به دفعات مورد بررسی قرار میگیرند.
لیثکات-هیمز میگوید: «با وادار کردن بچهها به انجام کارهای خانه – مثل بیرون بردن زباله و شستن لباسهای خودشان – آنها متوجه میشوند که برای اینکه بخشی از زندگی باشم باید کارهای مربوط به زندگی را انجام دهم.»
۲. مهارتهای اجتماعی را به بچههایشان یاد میدهند
محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه دوک بیش از ۷۰۰ کودک مناطق مختلف آمریکا را از سنین مهدکودک تا ۲۵ سالگی دنبال کردند و بین مهارتهای اجتماعی سنین مهدکودک و موفقیت آنها در دو دههی بعد، به عنوان یک بزرگسال، رابطهی همبستگی معناداری یافتند.
این مطالعه که ۲۰ سال به طول انجامید نشان میدهد کودکانی که از شایستگی اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، یعنی میتوانستند بدون دریافت راهنمایی با همسالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات دیگران را درک کنند و مشکلات را به تنهایی حل و فصل کنند، نسبت به کودکانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند، با احتمال بسیار بیشتری تا سن ۲۵ سالگی یک مدرک دانشگاهی و کاری تمام وقت داشتند.
درمورد کسانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند احتمال بیشتری وجود داشت که دستگیر شوند، میگساری کنند و برای سکونت در اقامتگاههای عمومی ثبتنام کنند.
کریستین شوبرت ، مدیر برنامهی موسسهی ارتقای سلامت روبرت وود جانسون که تأمین مالی انتشار این تحقیق را بر عهده داشته میگوید: «این مطالعه نشان میدهد یکی از مهمترین کارهایی که برای آماده کردن کودکان جهت داشتن آیندهای سالم میتوانیم انجام دهیم، کمک به آنها برای پرورش مهارتهای اجتماعی و احساسیشان است.»
«داشتن یا نداشتن این مهارتها از سنین پایین مشخص میکنند که یک کودک در آینده به دانشگاه راه مییابد یا به زندان و آیا جایی مشغول به کار میشود یا گرفتار اعتیاد خواهد شد.»
۳. پدر و مادران بچههای موفق از آنها انتظارات بالایی دارند
پروفسور نیل هَلفُن و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیای لوسآنجلس، با استفاده از دادههای به دست آمده از ۶،۶۰۰ کودک متولد سال ۲۰۰۱، دریافتند انتظاری که والدین از فرزندانشان دارند بر پیشرفت آنها اثر بسیار عمدهای میگذارد.
او میگوید: «به نظر میرسد بدون دخالت تفاوت موجود در درآمد و سایر داراییها، والدینی که رفتن به دانشگاه را در آیندهی فرزندانشان میبینند، به نوعی آنها را برای رسیدن به این هدف مدیریت میکنند.»
یافتههای این سنجش استاندارد شده نشان میدهد: والدین ٪۵۷ از بچههایی که بدترین عملکرد را داشتند از آنها انتظار داشتند که در آینده به دانشگاه بروند، در حالی که از ٪۹۶ از بچههایی که بهترین عملکرد را داشتند انتظار میرفته در آینده به دانشگاه راه پیدا کنند.
این یافته با یافتهی مهم دیگری در روانشناسی به نام «اثر پیگمالیون» مطابقت دارد، که بیان میکند «آنچه فردی از دیگری انتظار دارد میتواند به عنوان یک پیشگویی خودکامبخش به حقیقت بپیوندد.»
در مورد بچهها این مسئله به این شکل خود را نشان میدهد که آنها مطابق با انتظارات والدین خود عمل خواهند کرد.
ادامه دارد ….
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)