پدر و مادر مسئولیت پذیر برای اینکه فرزندان یک زندگی موفق و شاد داشته باشند هر کاری میکنند . اما آنها به اشتباه گاهی رفتاری انجام میدهند که به ضرر فرزندشان تمام می شود . از آنجا که آینده هر فردی تحت تاثیر کودکی اش است بهتر است نسبت به رفتارهایی که با کودکان داریم دقت بیشتری داشته باشیم .
فرزندان یک زندگی موفق
-
پدران و مادران بچههای موفق رابطهی سالمی با هم دارند
بر اساس مطالعهی دانشگاه ایلینویز بچهها در خانوادههای پرتنش، در مقایسه با خانوادههایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار میآیند، فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان میدهند. رابرت هیوز ، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره میکند که برخی مطالعات نشان دادهاند بچهها در خانوادههای تکوالد بدون درگیری، بهتر پیشرفت میکنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری میکنند.
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارضهای پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای میگذارند. در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدر فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان میدهند. اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایینتر فرزندان منجر میشود.
در مطالعهی دیگری بیست و چند سالههایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز دربارهی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی میکردند و از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
-
پدران و مادران بچههای موفق مدارک تحصیلی بالاتری دارند
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ توسط ساندرا تنگ روانشناس دانشگاه میشیگان انجام شد مشخص کرد مادرانی که دبیرستان یا دانشگاه را به پایان رساندهاند، با احتمال بیشتری بچههایی تربیت میکنند که تحصیلات خود را به پایان برسانند. با بررسی نمونهی حاصل از یک گروه ۱۴،۰۰۰ نفری از کودکان که بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ وارد مهدکودک شده بودند مشخص شد کودکانی که از مادران نوجوان (۱۸ سال و جوانتر) متولد میشوند، نسبت به سایر همتایان خود احتمال کمتری دارد که دبیرستان را تمام کنند یا به دانشگاه بروند.
اشتیاق به موفقیت در والدین تا حدودی در موفقیت فرزندانشان دخیل است. در یک مطالعهی بلندمدت درباره ۸۵۶ نفر از اهالی مناطق نیمهروستایی نیویورک، اریک دوبو روانشناس دانشگاه بولینگ گرین استیت متوجه شد سطح تحصیلات والدین زمانی که فرزندشان ۸ سال دارد به طور معناداری موفقیت تحصیلی و شغلی کودکشان در ۴۰ سال بعد را پیشبینی میکند.
-
در مراحل اولیه به بچهها ریاضیات را آموزش میدهند
نتایج فراتحلیل انجام شده در سال ۲۰۰۷ با اطلاعات حاصل از ۳۵،۰۰۰ کودک پیشدبستانی از امریکا، کانادا و انگستان نشان میدهد یاد دادن زودهنگام مهارتهای ریاضی به کودکان میتواند در آینده به مزیت بزرگی برای آنها تبدیل شود.
گِرِگ دانکِن محقق دانشگاه نورثوسترن و یکی از نویسندگان این مقاله در مطلبی مطبوعاتی میگوید: «یکی از معماهایی که در این تحقیق حل شد، اهمیت فوقالعادهی داشتن مهارتهای اولیهی ریاضی بود. از جمله شروع کردن آموزشهای مدرسه با شناخت اعداد، ترتیب اعداد و سایر مفاهیم ابتدایی ریاضی.» او اضافه میکند: «تسلط بر مهارتهای ابتدایی ریاضی نه تنها موفقیتهای فرد را در ریاضیات بلکه در زمینه خواندن نیز پیشبینی میکند.»
-
با فرزندشان رابطه برقرار میکنند
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ روی ۲۴۳ فرد متولد شده در مناطق محروم انجام شد نشان میدهد کودکانی که در سه سال اول عمر از «مراقبت حساس» برخوردار بودند نه تنها در امتحانات تحصیلی زمان کودکی موفقتر عمل کردند بلکه روابط سالمتر و موفقیتهای تحصیلی بیشتری در دههی سوم عمرشان داشتند.
چنانچه در سایبلاگ آمده است، والدینی مراقبان حساس هستند که «به علامتهایی که کودک از خود بروز میدهد به سرعت و به درستی پاسخ میدهند» و «پایگاه امن»ی برای کودک خود فراهم میکنند تا با تکیه بر آن دنیا را کشف کند.
لی رِیبی، روانشناس دانشگاه مینهسوتا و از نویسندگان این مقاله در مصاحبهای میگوید: «مطالب گفته شده نشان میدهد سرمایهگذاری در رابطهی اولیه میان والدین و فرزندان منجر به نتایج درازمدتی میشود که در طی زندگی فرد بر روی هم انباشته میگردد.»
بر اساس تحقیق بریجید شولت که در روزنامهی واشنگتن پُست به آن اشاره شده است، ساعاتی که مادر با فرزندان خود بین سنین ۳ تا ۱۱ سالگی سپری میکند چندان پیشبینیکنندهی رفتار، بهزیستی و موفقیتهای کودک نیست. جالب اینجاست که شیوهی «مادرانگی فشرده» یا «مراقبت هلکوپتری» میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
کِی نُمِگوچی ، جامعهشناس از دانشگاه بولینگ گرین استیت و از نویسندگان این مقاله به روزنامهی پُست میگوید: «استرس مادران، به خصوص استرس ناشی از تلاش برای برقرار کردن تعادل بین انجام کار و یافتن زمانی برای گذراندن با بچهها، در حقیقت ممکن است اثر منفی روی بچهها داشته باشد.»
سرایت احساسات – این مسئله را پدیدهای روانشناختی توضیح میدهد که به موجب آن مثل گرفتن سرماخوردگی از دیگری، مردم به احساسات یکدیگر دچار میشوند. تحقیقات نشان میدهد اگر دوست شما خوشحال باشد، شادی او بر روی شما هم اثر میگذارد و اگر ناراحت باشد، این دلتنگی به شما هم منتقل خواهد شد. همین طور اگر پدر و مادری درمانده و تحلیلرفته باشند، حالت روانی آنها نیز میتواند به بچهها منتقل شود.
لا تعليق