عوامل بروز مشکلات زناشویی (آرمان زدگی)
آرمانها موتور محرک انسان برای تغییر وضع موجودند، مشروط به آنکه آرمانها قابل دسترسی بوده و یا دست کم به اهداف مرحلهای و قابل دسترس تبدیل شوند. یکی از عوامل بروز مشکلات زناشویی (آرمان زدگی) می باشد که باعث دوری از الگوی کارآمد ارتباطی است .
اهداف مرحلهای مطابق با امکانات و استعدادهای واقعی «من» تعریف میشوند، تا تلاش« من» دسترسی به این اهداف را محقق سازد. تلاش برای دستیابی به این هدف هم اصولاً بر عهده «من» است و دیگران صرفاً نقش مکمل یا کاتالیزور را ایفا میکنند. اگر فاصله میان اهداف و واقعیتها به قدری زیاد باشد که تلاشهای «من» نتواند هدف را در دسترس قرار دهد و یا اهداف «من» بر اساس تلاشهای متوقع از «او» ترسیم گردد، هدف دست نیافتنی، تلاشها بیهوده و پیامد آن سرخوردگی، افسردگی و ایجاد تنش خواهد بود.
عوامل بروز مشکلات زناشویی (آرمان زدگی)
در فرهنگ اسلامی، خانواده مهمترین نهاد و متعالیترین سازه اجتماعی است. این تفکر صحیح اگر به درستی مدیریت نشود و تبلیغات آرمانگرایانه، سطح انتظارات از ازدواج را بالاببرند این انتظار در جوانان ایجاد میشود که «او» باید «من» را خوشبخت کند در اینجا هدف از ازدواج خوشبختی است؛ اما اشکال مهم، آن است که خوشبختی «من»، در گرو امکانات و تلاشهای « او» قرار میگیرد نه مرهون تلاش شخصی «من».
چشم و هم چشمی و انتخاب همسر
علاوه بر این، اگر توجه کنیم که در جامعه ایرانی فرهنگ مقایسه که گاهی از آن به «چشم و همچشمی» و گاه «آبروداری» یاد میشود، بسیار قوی است و دختر و پسر در انتخاب همسر «سبک زندگی» خویش را به نمایش میگذارند. الگوی انتخاب همسر در جامعه ما نوعی ابراز وجود است که در فرهنگ مقایسه چشم و همچشمی، واقعبینی و مصلحتسنجی را تحتالشعاع قرار میدهد. الگوی مادی سبک زندگی میتواند مصداق سعادت و خوشبختی را نیز به سعادت مادی که بالاترین سطح رفاه، شغل، روابط زناشویی، ارتباط طایفهای و محلی است تفسیر نماید.
آرمان ها و ازدواج
حاصل ضرب آرمان زدگی و الگوی سبک زندگی در انتخاب همسر آن است که امروزه جوانان ما آرمانهای خود، به ویژه اهداف مادی، را از ازدواج میخواهند. برخی کارشناسان معتقدند که فاصله آرمانها و واقعیتها در کشور ایران بیش از هر کشوری است. نتیجه آنکه دختر و پسر با ورود به زندگی مشترک با واقعیتهایی مواجه میشوند که با تصویر آرمانی آنان فاصله بسیار دارد و این خود نقطه آغاز ناملایمات زندگی و اختلافات زناشویی است. در قشر فرهیخته و مذهبی نیز تطبیق آن چه گفته شد مشکل نیست. آنان تصویر آرمانی خود از همسر را در تهذیب اخلاقی، دانشوری علمی و نهایت حمایتگری از همسر میدانند بنابراین ازدواج با انسان معمولی جایزالخطا، با حداقل نمرهی قبولی را نمیپسندد.
عوامل بروز مشکلات زناشویی (آرمان زدگی)
نکته حائز اهمیت آنکه لازم است زوجین سرمایهی لازم برای دستیابی به اهداف ازدواج را خود فراهم آورند. امروزه دستگاههای تبلیغاتی به ما چنین القا میکنند که عشق بر اثر یک اتفاق حاصل میشود و «من» در انتخاب آن نقشی ندارم، حال آنکه برخی کارشناسان خانواده بر این عقیدهاند که عشق عملی انتخابگرانه است؛ به این معنا که این «من هستم» که تصمیم میگیرم، «او» را دوست بدارم و به «او» عشق بورزم. بنابراین مسئولیت تأمین این سرمایه زندگی (عشق) نیز بر عهدهی «من» است؛ اما به ما آموختهاند که باید «او» به گونهای باشد که عشق برای «من» حاصل شود. در این صورت اقدامی برای گرمی زندگانی و دستیابی به خوشبختی توسط «من» انجام نمیشود.
نتیجه آن که آرمانهای بلند پروازانه، مقدورات اندک و تلاشهایی که انجام نمیشود «من» را از دستیابی به خوشبختی و زندگی زناشویی رضایتمندانه و ثمربخش باز میدارد.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)