
شکل گیری یک رابطه عاطفی ناسالم
عاشق شدن در عین دلپذیر بودن بر قدرت قضاوت ما تأثیر میگذارد.باعث شکل گیری یک رابطه عاطفی ناسالم در ما میشود . بررسیها نشان دادهاند عشق و عاشقی همان بخشهایی را در مغز فعال می کند که در اعتیاد به ماده مخدری قوی مانند کوکائین فعال میشوند.
شکل گیری یک رابطه عاطفی ناسالم
اسکن مغز فردی عاشق و فردی که به کوکائین معتاد بود، نشان داده است که در هر دو نفر فعالیت مرکز لذت بیشتر میشود و بیشتر تمرکز فعالیتها بر مراکز کارکرد دوپامین است. دوپامین یک پیامرسان عصبی است که تأثیر مثبتی روی کنترل مراکز پاداش و لذت مغز دارد. همچنین فعالیت لوب پیشانی که مرکز شناختی مغز است هم کاهش می یابد .
اگر شکل گیری یک رابطه عاطفی ناسالم در شما رخ داده است در ادامه مقاله قبل به این نکات عمل کنید. تا از این رابطه بیرون بیایید.
-
نامهای خطاب به یار سابقتان بنویسید
نامهای برای یار قبلیتان بنویسید و هرچه را که در دلتان مانده است به او بگویید. الزامی ندارید که آن را به دستش برسانید. میتوانید بعد از نوشتن نامه، آن را پاره کنید. قصد از نامه نوشتن فقط این است که احساسات سرکوبشدهتان را آزاد کنید. نوشتن یا خاطرهنویسی به شما کمک میکند تا مشکلاتی را که در رابطه داشتهاید، بهنحوی بازتاب دهید، سلامت روانتان را بازیابید و دل شکستهتان را ترمیم کنید.
-
به خودتان فرصت تازهای بدهید و کنترل زندگیتان را به دست بگیرید
تا میتوانید حواستان را از رابطه پرت کنید و به خود بپردازید. کارهای جدیدی را که تابهحال انجام ندادهاید امتحان کنید . انرژیتان را صرف تفریحی کنید که تا کنون به آن نمیپرداختید. مدام دلیل ناسالمبودن رابطهتان را با خود مرور کنید و بر این موضوع تمرکز کنید که در یک رابطه چه چیزی بوده که شما را به خود واقعیتان نزدیک میکرده است.
مهمترین اصل این است که خود روی اصلاح ایرادهایی که شخصا در رابطه داشتهاید کار کنید. دوست داشتن و احترام به خود را تمرین کنید. هر روز به خودتان یادآوری کنید که قدر عشق را میدانید و در مقابل حق دارید که دوست داشته شوید و رابطهای سالم داشته باشید.
-
داستان زندگیتان را از نو روایت کنید
ما عموما بار هویتمان را بر دوش داستانهایی که شخصا از زندگیمان ساخته و پرداختهایم میاندازیم. ما فکر میکنیم همانی هستیم که خودمان مرتبا به بقیه میگوییم. پس از نو نگاهی به داستانتان بیندازید و با اعتمادبهنفس بیشتری آن را از نو نقل کنید. مطمئن باشید با این کار تغییرات مثبت زیادی در زندگیتان رخ خواهد داد.
اگر مدام به خود میگویید که دیگر نیمه گمشدهتان را از دست دادهاید و تا آخر عمر تنها میمانید، پس هنوز میخواهید به رابطهای که دیگر برایتان فایده ندارد چنگ بزنید و از دستش ندهید. پس داستان را از اول بنویسید و درنظر داشته باشید که شاید این رابطه، مرحلهای در زندگی است که شما را به رابطه بهتری در آینده میرساند.
-
بخشش را بیاموزید
سعی کنید هرگونه احساس گناه یا پشیمانی از رابطهتان را به دور بریزید. خودتان را بهخاطر هر آنچه که در گذشته رخ داده ببخشید، زیرا اکنون دیگر مسئول آنها نیستید. در حال حاضر تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که به جلو حرکت کنید و از گذشتهتان درس بگیرید.
در ضمن سعی کنید یار قبلیتان را هم ببخشید. هر دلخوریای را که در رابطه بینتان پیش آمده است کنار بگذارید. نسبت به رفتار پیشین او دلسوز باشید، خودتان را جایش بگذارید و در نظر داشته باشید که بنیآدم عاری از خطا نیست و ممکن است همه اشتباه کنند.
هر اتفاقی افتاده است، زندگی همواره به روال عادیاش ادامه میدهد و جریان دارد. بهجای آنکه به خاطرات خوش گذشتهتان غبطه بخورید، در زمان حال زندگی کنید. اغلب مردم چون به گذشتهشان چسبیدهاند در رابطه ناسالمشان باقی میمانند و از آن بیرون نمیآیند. رابطهتان را نسبت به آنچه اکنون هست قضاوت کنید؛ نه نسبت به وضعی که در گذشته داشته است.
-
همه چیز را همانگونه که هست بپذیرید
اگر میخواهیم در زندگی به جلو حرکت کنیم و درجا نزنیم باید بتوانیم همه اتفاقهای اطرافمان را همانگونه که هست بپذیریم. خیلی از کسانی که از رابطه ناسالمشان دل نمیکنند امیدوارند بالاخره روزی برسد که طرف مقابلشان را عوض کنند. این واقعیت را بدانید که شما نمیتوانید کسی را عوض کنید، مخصوصا اگر او قصد عوض شدن هم نداشته باشد. اگر از رابطهتان راضی نیستید، میتوانید آن را بههم بزنید و راهتان را از او جدا کنید. این تنها چیزی است که در رابطه میتوانید تغییر دهید.
-
سرتان را به فعالیت موردعلاقهتان گرم کنید
اگر فراموش کردن گذشته برایتان راحت نیست، به کاری مشغول شوید که به آن علاقه دارید. با این ترفند نهتنها ذهن را به کاری مشغول میکنید، بلکه اجازه میدهید که احساساتتان تسکین یابند و آرامآرام ناراحتیِ ناشی از ترک رابطه از بین برود. علاوه بر آن حواستان را به موضوع مهمتری معطوف میکنید.
بررسیها نشان دادهاند که انجام دادن کارهای داوطلبانه در این شرایط تا حد خیلی زیادی به فرد کمک میکند تا به حالت عادی برگردد. این امر به مرور زمان دیدِ شما را به رابطه سابقتان تغییر میدهد و از آن جایی که برای جامعه هم مفید واقع میشوید، به احساس بهتری نسبت به خود میرسید.
-
مواظبت از خود را تمرین کنید
بههمزدن رابطه اصلا آسان نبوده و چندان عجیب نیست که بعد از یک شکست عشقی غمانگیز از وضعیت سلامت جسم و روحتان غافل شوید. ناراحتی ناشی از آن فشار زیادی به شما میآورد و ممکن است نسبت به نیازهایتان بیتوجه باشید.
هر روز با خود قرار بگذارید تا اهمیت سلامتیتان را یادآوری کنید. از استراحت کردن غافل نشوید، غذاهای مقوی بخورید و تا میتوانید دلی از عزا درآورید. هر روز با آب داغ دوش بگیرید و هرازگاهی ماساژ بگیرید. مهم نیست دقیقا چه کاری انجام بدهید، مهم این است که به نیازهایتان توجه کنید.
علاوه بر این یاد بگیرید که با خودتان همدردی کنید. جداشدن و حرکتکردن به سمت زندگیای جدید میتواند قدم بزرگ و ترسناکی باشد؛ پس تا زمانی که زخمهایتان التیام یابد و زندگی جدیدی را از سر بگیرید، با خودتان مدارا کنید و مهربان باشید.
-
بپذیرید که زندگی متغیر است، همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد
کلمه «همیشه» گمراهکننده است و دروغی بیش نیست. تنها امر ثابتی که در زندگی مدام رخ میدهد «تغییر» است و بس. ما هر چقدر تلاش میکنیم تا زندگیمان را بدون تغییر نگه داریم، موفق نمیشویم. همه چیز در زندگیمان اعم از دوست، خانواده و فامیل روزی میآیند و روزی هم میرسد که از زندگیمان بیرون میروند.
هنگامی که پایان امری فرا برسد، بهجای آنکه به چیزی که دیگر وجود ندارد بچسبید، دریابید که ناپایداری روزگار و دنیا در ذات آن است و با روی باز آن را بپذیرید. برای لحظات خوبی که داشتید سپاسگزار باشید، خاطرات آن را فراموش نکنید، ولی اجازه دهید تجربههای جدید جایگزین آنها شوند.
چه زمانی باید از دیگران کمک بگیریم؟
اولین دقیقهها، روز و هفتههای پس از بههمزدن رابطه بسیار نفسگیر است و انرژیتان را کاملا میگیرد. برای بعضیها این امر به معنی از دستدادن هویت، حمایت و حالت عادی زندگیشان است. پایاندادن به رابطه، حتی اگر رابطه موردنظر سمی باشد، خیلی دشوار است و انرژی زیادی از فرد میگیرد. با وجود این مجبور نیستید بهتنهایی با آن روبهرو شوید. اگر به کمک احتیاج دارید، پس باید بدانید چه زمانی از دیگران درخواست کمک کنید.
اگر بعد از قطع رابطه غم، شرمندگی، گناه یا هر احساس منفی دیگری با شما باقی ماند یا اینکه بر زندگی روزانهتان تأثیر گذاشت، حتما از یک رواندرمانگر یا مشاور خبره کمک بگیرید تا به کمک او با احساساتتان به شیوهای سالم و عادی کنار بیایید و موقعیت جدیدتان را بپذیرید. متخصص به شما کمک میکند که در محیطی امن و به دور از هر گونه قضاوت، کیفیت رابطه گذشتهتان را محک بزنید و پس از پایان دادن به آن به حس بهتری از خودتان برسید.
حتی اگر در زندگی به نقطهای رسیدید که حس کردید دیگر هیچ روزنه امیدی ندارید و به نقطه پایان زندگیتان رسیدهاید، بهیاد داشته باشید که همیشه در این حال بد نمیمانید و لیاقت داشتن رابطهای سالم را دارید؛ رابطهای که در آن نیازهایتان نادیده گرفته نمیشود و با آن تکامل مییابید و شاد میشوید.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)