سبک زندگی
سبک زندگی مجموعهای است از نگرشها، ارزشها، شیوههای رفتاری، حالتها و سلیقهها در هر موردی، از موسیقی تا هنر تا مصرف کالا، دکوراسیون منزل و سبک معماری، که افراد و گروهها به وسیله آن هویت خود را از دیگران متمایز میسازند. در بسیاری از موارد عناصر یک سبک زندگی به شکلی کنار یکدیگر جمع میشوند و تعدادی از افراد در یک نوع سبک زندگی مشترکاتی پیدا میکنند تا بر آن اساس از دیگران متمایز شوند.
چگونگی انتخاب مصرف کالاها و چگونگی گذران اوقات فراغت از مهمترین نمودهای سبک زندگی است.
تحولات «سبک زندگی مدرن» در اروپا، امری تدریجی بوده است که طی چند صد سال از (رنسانس تا امروز) شکل گرفته؛ اما فراگیری سبک زندگی مدرن از نیمهی دوم قرن بیستم آغاز شده است.
مهمترین نمودهای تحول در سبک زندگی عبارت بودند از:
۱- فراگیری تلویزیون در اروپا از دههی ۱۹۶۰ که به تغییرات اساسی در گذران اوقات فراغت از فعالیتهای گروهی به شکل فردی و به خانه نشینی مردم انجامید.
۲- ظهور کودکسالاری از دههی ۵۰ که به موجب آن خردسالان به داشتن آزادی بیشتر و بزرگسالان به مدارا و توجه بیشتر به فرزندان تشویق میشدند، اسباببازی به کالای مصرف عمومی تبدیل گردید و پارکها محل بازی کودکان شد.
۳- انقلاب جوان از دههی ۱۹۶۰ که نشانگر آن بود که کودکان آزاد دههگذشته به نوجوانان و جوانان لذتجو، آزادیطلب و ماجراجویی تبدیل شدهاند که به دنبال سبک موسیقی، لباس، مد، ورزش و الگوهای مورد نظر خود که برای بزرگسالان قابل درک نیست، میروند.
۴- حاکمیت زنان از دهه۱۹۶۰ که نتیجه پیشرفتهای تکنولوژی در لوازم خانگی و رواج غذاهای آماده در رستورانها و سوپرمارکتها بود و اوقات فراغت زنان را افزایش و ذائقه آنان را تغییر میداد.
۵- انقلاب مسکن از دههی ۱۹۵۰ که به توسعه صنعت دکوراسیون، برداشته شدن دیوارها و اُپن شدن اتاقها، اشکال و قواعد هندسی و رنگهای متنوع در نماسازی انجامید و ظهور جریانهای هنری در موسیقی، ادبیات، سینما و هنرهای دیگر که بر ساختارها، مرزها، تابوها، قواعد و آیینها میشورید، از عوامل مؤثر در فراگیری سبک زندگی مدرن بود.
سبک زندگی
در سبک زندگی مدرن، مفهوم «مد» جایگاه کلیدی داشته و بسیاری از انتخابها بر اساس مد تعریف می شود. در اینجا این نیازهای واقعی نیستند که انتخابها را ارزشمند میکنند بلکه ارزشهای جدید هستند که نیاز میآفرینند و البته در این میان، نوسازی شهری، تضعیف شبکههای سنتی همسایگی و خویشاوندی و تأثیرات نظام آموزش رسمی، رسانهها که به ترویج فردگرایی میپردازند و سبک زندگی مدرن را فراگیر میکنند غیر قابل انکار است.
سبک زندگی مدرن در ایران
البته فراگیری الگوی سبک زندگی مدرن در کشور ما با خواستگاه غربی آن دارای نقاط افتراقی است. به این شکل که در ایران، سبک زندگی مدرن مبتنی بر پیشینه چهار قرن تحولات پس از رنسانس نیست و در حالی در کشور گسترش مییابد که سنت و دین هم تاثیرات عمیق خود را در مناسبات خانوادگی و اجتماعی برجای میگذارند بنابراین در ایران شاهد بروز برخی بیقاعدگیها و آشفتگیهای ناشی از تأثیرات ناهمسوی مدرنیسم، سنت و دین هستیم، بویژه در خانوادههایی که ضمن اصرار بر حفظ سنتها و آموزهها و آیینهای شرعی، شیفته سبک زندگی جدید شدهاند.
از سوی دیگر در کشور ما نمودهای تحول در سبک زندگی در مصادیق خاص این جامعه را میتوان یافت. میزان و نوع جهیزیه دختران، داشتن ملک شخصی، میزان مهریه، سبک مسافرتهای مذهبی، مجالس عروسی، آرایش زنان به ویژه در مراسم رسمی، تشریفات و در میهمانیهای خانوادگی و مواردی از این دست، نمایانگر الگوهایی از سبک زندگیست که افراد و خانوادهها آن را وسیلهای برای ابراز وجود و هویتیابی قرار میدهند.
فرهنگ چشم و هم چشمی و سبک زندگی
اگر شیوع فرهنگ مقایسه و آبروداری را نیز بر این دو مورد افزوده شود میتوان، بر این اساس، بسیاری از مشکلات در روابط زن و شوهر را توضیح داد: دختران و پسران ما در خانوادههای فرزندسالار پرورش مییابند که تمرکز اصلی خانواده بر رفاه و پشتیبانی از فردیت فرزند است. در این خانوادهها «حمایت» از «هدایت» و «نظارت» پراهمیتتر تلقی میشود. به همین دلیل فرزندان ما برای عضویت در گروه خانوادگی یا اجتماعی تربیت نمیشوند، کم تحمل و زودرنجاند و نمیتوانند با شرایط مختلف سازگار شوند و در برابر ناملایمات واکنش سازنده نشان دهند. دستگاههای تبلیغاتی، با ورود فرزندان به مرحله نوجوانی، آنان را بیش از گذشته به لذتمحوری و خودبینی سوق میدهند و رقابت آنان برای ابراز وجود در قالبهای مختلف بروز میکند.
تأثیر تحول سبک زندگی جوانان در ازدواج را میتوان به وضوح از توجه به شغل، مسکن، پرستیژ و خانواده به مثابه ابزاری برای تفاخر بر دیگران دریافت. پس از ازدواج نیز انتظار حفظ پرستیژ در روابط خانوادگی ادامه مییابد، از این جا میتوان دریافت که چرا جوانان ما با توقعات بسیار وارد زندگی زناشویی میشوند، تحمل کمتری در مقابل مشکلات دارند و اصولاً برای زندگی گروهی پرورش نیافته و آماده نیستند.
پیام بگذارید
(0 دیدگاه)